به اندازه همان یک رأی توقع دارم
ياد دوران كودكي بخير، وقتي دلم مي گرفت و مشكلات كودكي عرصه را بر من تنگ مي كرد و احساس مي كردم خدا حرف هايم را نمي شنود، كاغذ و قلم بر مي داشتم و به خدا نامه مي نوشتم و از او با تمام وجود كمك مي خواستم.
چند سالي است كه دوباره مشكلات و دغدغه هايي تمام وجودم را فرا گرفته، بطوري كه ديگر نمي توانم اميدوارانه فكر كنم و با عشق زندگي كنم، دوباره تصميم گرفتم پس از دعاهاي فراوان به درگاه خداوند، نامه اي به خداي مهربان بنويسم تا گره مشكلاتم باز، باز شوند.
اينبار وقتي قلم به دست گرفتم تا بر روي كاغذ گله گذاري كنم با خودم اندكي فكر كردم و گفتم، خدا براي چي من را آفريده براي چي به من عقل، شعور و قدرت تفكر داده، براي چي من را اشرف مخلوقات ناميده، براي چي كتاب الهي را براي هدايت و پيامبران را براي نشان دادن راه راست فرستاده است.
بعد از تاملي كوتاه با خودم گفتم اگر خدا اينها را به من نداده بود يا در زمان كودكي كه من درك درستي از اين موهبات الهي نداشتم بايد به خدا نامه مي نوشتم، حال از زماني كه من مي توانم خوب و بد را تشخيص دهم و مي توانم انتخاب كنم فقط بايد از خدا بخواهم كه مرا ياري كند تا بهترين راه را انتخاب كنم نه از خداوند گلمند باشم.
با اين وجود اين بار هم مي خواهم نامه بنويسم و حتي گله مند شوم نه از خداوند متعال بلكه از كسي كه انتخابش كردم و بخشي از دوران زندگيم را(سرنوشت اقتصادي، اجتماعي، ديني و سياسيم ) را به او سپرده ام.
مي خواهم بگويم رييس جمهور محترم من به شما يك راي دادم و با يك رايم علاقه ام را به شما نشان دادم و بر انتخابم هم هيچ شكي ندارم، اما توقع من از شما بسيار زياد است چون كوله بار مشكلات من در اين چند سال زيادتر شده و طاقتم هم هر روز كمتر و كمتر مي شود.
من كارمند دولتم با تحصيلات عاليه، قانونمند و مقيد به دين و زندگي خود، نه اينكه توان انجام كار خلاف قانون را نداشته باشم، بلكه دوست دارم تا حد امكان از آن پرهيز كنم.
از قضاي بد روزگار جزء كاركنان وزارتخانه هاي ادغامي هستم كه خدا نصيب هيچ كارمندي نكند(انشاالله)
الان در حدود 3سال است كه اين ادغام ها انجام شده و نصيب ما از اين ادغام ها فضاي اداري كوچك و محدود، كاهش حقوق و مزايا، استرس، سردر گمي و بلاتكليفي، اختلاف بين كاركنان وزارتخانه هاي ادغامي و ده ها مشكل غير قابل عرض.
از اين حرف هاي تكراري بگذريم قرض از اين عريضه نويسي اين بود كه بگويم آقاي رييس جمهور من شما را با عقل و تفكر و مشورت با صاحب نظران انتخاب كرده ام، شعارهايت را پسنديدم، همراهانت و حاميانت را انسان هاي وارسته، دانشمند و با تجربه ديدم و بالاخره يك راي خود را به شما دادم.
رايم را به شما دادم به اميد آنكه، انگيزه و اميد در زندگي ام بيشتر شود، هرچيزي سرجاي خود قرا گيرد و هركسي سرجاي خود بنشيند، ديگر بيشتر از اين شرمنده زن و بچه خود نشوم و صدالبته در فضاي اداري شاهد شايسته سالاري باشم، شاهد نگاه همسان به همه كاركنان البته با شايسته سالاري باشم، شاهد حضور مديراني با توانايي علمي بالا و كارا در بدنه دولت باشم و از همه مهمتر شاهد همدلي باشم نه دوباره شاهد تفكر تفرقه بينداز و حكومت كن.
آقاي روحاني شما رييس جمهور ما هستيد با هزاران، هزار مسايل و مشكلات كه كشور با آن روبرو است. اما چه كنم من هم مشكلاتم هزارتايي شده و يكي از آن هزاران، هزار نفري هستم كه به شما راي دادم و به اندازه همان يك راي از شما توقع دارم.
توقع دارم در ارگان هاي دولتي مسوولان مشكلات را از چشم كاركنان نبينند، چرا كه در گذشته نچندان دور مسوول قبلي كاري را به درست يا غلط انجام داده و رفته است، الان آن مسوول با كوله باري از منفعت مادي جوابگو نيست. ولي كارمند زير دست فقط بخاطر اينكه بزرگترين گناه او كار كردن اجباری در مجموعه آن مسوول بوده باید مورد بي مهري مسوول بعدي قرار گيرد.
از طرف دیگر یادمان نرود این دولت آمده تا دیگر شاهد بد اخلاقی های بی مورد و کج اندیشی ها نباشیم، پس انتظار می رود مسوولان میانی دولت تدبیر و امید حال فعلی افراد را لحاظ کنند و پایبندی به شایسته سالاری را در عمل نشان دهند نه فقط ژست آنرا بگیرند.
آقاي روحاني ما از شما فقط همان تدبير و اميد را مي خواهيم، پس از زير مجموعه دولت توقع داريم طوري تدبير كنند كه اميدي كه در قلب ما جوانه زده پژمرده نشود. انشالله