«لطفاً به صفحه من هم سر بزنید. خوشحال میشوم اگر لایک کنید. فالو در صورت فالوبک!» این جملات برای شما آشنا نیست؟ به احتمال زیاد، چرا.
اگر اهل استفاده از شبکههای اجتماعی باشید، بعید است به چنین عبارات یا عباراتی مشابه اینها برنخورده باشید. افرادی که در دنیای مجازی شما را فالو میکنند و پای عکس و مطالبتان لایک میزنند و انتظار دارند شما هم همین کار را بکنید. بعضیهایشان را میشناسید و برخی دیگر را نه. بعضی از آنها خواستهشان را بیرودربایستی عنوان میکنند و برخی دیگر نه.
میگذارند خودتان به این نتیجه برسید یا خیلی غیرمستقیم و زیرپوستی حالی میکنند که بله اگر لایک میخواهی باید لایک کنی. در مورد آنهایی که میشناسید، کار سختتر است. گاهی مجبور میشوید هر استاتوس یا عکس بیربط را که احیاناً باب میلتان هم نیست، لایک کنید تا خدای نکرده به آشنای عزیز برنخورد. پیش خودتان هم میگویید، ای بابا یک لایک است دیگر. اما کار به همینجا ختم نمیشود. گاهی از دل همین لایک زدن ساده اختلاف و سوءتفاهمهایی پیش میآید که بیا و ببین. به هرحال همیشه کسانی هستند که خیلی چراغ خاموش، فعالیتهای شما را در فضای مجازی زیر نظر دارند.
معمولاً سر بزنگاه مچتان را میگیرند. «چرا عکس فلانی را لایک کردی و عکس من را نه؟! یعنی واقعاً طرفدار حرف فلانی بودی که زیرش لایک زدی؟! درکت از هنر همین بود که عکس بیمعنی فلانی را لایک کنی؟!» و جملاتی از این دست که تا بیایید از خودتان دفاع کنید، سیل اتهامات به سمتتان روانه شده است. در مورد کسانی که نمیشناسید، قضیه کمی راحتتر حل میشود. ممکن است بعد از مدتی از فالوبک کردنتان نا امید شوند و خیلی بیسر و صدا آنفالوتان کنند. بعضیهایشان هم اصولاً انتظار فالوبک ندارند و جذب عکس و استاتوسهایتان شدهاند که قدر این گروه را باید دانست.
مسأله این است که مناسبات زندگی روزمره اعم از تعارفات و ملاحظات مرسوم، پایش به دنیای مجازی هم باز شدهاست. باید تمام عکسهای بیمعنی و تکراری فلانی را لایک کنید چون عروس خالهتان است و خیلی هم حساس. یا خودتان را با هر استاتوس فلان همکارتان موافق نشان دهید چون اگر این کار را نکنید با شما سر لج میافتد و ممکن است زیرآبتان را پیش رئیس بزند. اگر هم خدای نکرده عکس یا استاتوسی از زیر چشمتان رد شود یا اصلاً دلتان نخواهد آن را لایک کنید، فامیل، دوست یا همکار محترم خودش ممکن است پا پیش بگذارد و خیلی رک از شما سؤال کند که «پس چرا عکسم را لایک نکردی؟!»
اینجور وقتهاست که گیر میافتید. راحتترین کار این است که بگویید: «ای وای! ندیدم.» و بعد در کوتاهترین زمان ممکن خودتان را به گوشی تلفن همراه، تبلت یا لپتاپتان برسانید تا از خجالت فرد منتظر بیرون بیایید و شاهد باشید که به فاصله دو دقیقه بعد، به صورت رگباری تعدادی از عکسها یا استاتوسهایتان را لایک میزند. این یعنی: «آشتی هستم. دوباره با هم تبادل لایک میکنیم. لایک در برابر لایک.»
بعضیها هم هستند که اصلاً قبل از اینکه فرصت کنید به صفحهشان سر بزنید، خودشان پیشقدم میشوند و به صورت حضوری یا از طریق تلفن، پیامک، تلگرام یا هر راه دیگری به شما اعلام میکنند که فلان عکس یا مطلب را منتشر کردهاند و بروید و لایک بزنید. بعضی وقتها هم برای کارشان دلیلهای موجهی دارند. مثل اینکه: «دوست دارم تعداد لایکهام توی یک ساعت اول، از لایکهای فلانی بالاتر برود.» اصلاً اینکه تعداد لایکهای آدم بالا باشد، حال خوبی دارد. برای همین هست که خیلیها نهایت تلاششان را میکنند تا میتوانند لایک خور باشند. از آپلود کردن هر روزه عکس چای و بیسکوئیت عصرانهشان گرفته تا اتفاقات مهم و روز دنیا؛ خلاصه روزی چندبار بلند فریاد میزنند که بله، ما هستیم؛ پس لایک کنید. این البته شامل حال افراد مشهور یعنی همان سلبریتیها نمیشود؛ آنها چه بخواهند و چه نخواهند، شمار لایکهایشان بالاست. اما یادتان باشد همیشه مشهور بودن، دلیل لایک گرفتن نیست.
گاهی بعضیها با همین لایک گرفتنها معروف میشوند. نمونههایش کم نیستند. کافی است چرخی در اینستاگرام بزنید و با افرادی برخورد کنید که صفحهشان حتی از هنرپیشهها بیشتر فالوئر دارد. اینها افراد ویژهای نیستند. ویژگیشان این است که در جذب لایک موفق بودهاند؛ حالا یا با آپلود کردن عکسهای جنجالی یا به راه انداختن جریانهایی که اتفاقاً خوب هم جواب میدهد؛ مثل صفحههایی که مربوط به رستورانگردی و به اصطلاح خود گردانندگان، شکمچرانی است. بعضیها جزو هیچکدام از دو دسته بالا نیستند. پول میدهند و فالوئر میخرند. به همین راحتی. پس منطقیاش این است که حسرت هر پیج پرفالوئری را نخورید و اگر انگیزهتان برای کسب لایک بیشتر و درخشیدن در فضای مجازی، آنقدرها هم قوی نیست، خودتان را در قالب یک گدای لایک جا نزنید و اجازه دهید افراد، آزادانه و با میل و رغبت شما را لایک کنند.