چرا جوانان امروزی تمایلی به ازدواج ندارند؟

به دست آوردن موقعیتهای شغلیِ متفاوت هم سن ازدواج را بالا می برد و هم محاسبه گری میان دادهها و ستاندهها را در زمان ازدواج ایجاد میکند/ ۷۰ درصد ناخواسته و ۳۰ درصد خودخواسته مجرد باقی می مانند/ دلیل تجرد مردان در جامعه ایرانی تا حدودی به خواست آنان برای برخورداری از یکسری آزادی ها برمی گردد/ مردان را بسیار بالا بردیم و برای زنان هیچ کاری نکردیم/ باید نگاه خود را به وظایف زنان و مردان تغییر دهیم، در این زمینه فقه پویا بسیار نقش کلیدی دارد/ ازدواج را به صورت یک معامله درآوردیم/ انعطاف فقهای سنتی غیر سیاسی بیشتر است! / اگر می خواهیم خانواده تشکیل شود، به جای وام ازدواج، برای شغل و درآمد جوانان برنامه ریزی کنید/ مجلس باید بستر اشتغال و ازدواج جوانان را فراهم کند، وام ازدواج جوابگو نیست/ برای تحقق برخی از طرح های نمایندگان مجلس، زیرساخت های لازم وجود ندارد/ بیش از گذشته و بیش از پیش پای خود را از حوزه های خصوصی زندگی مردم کنار بکشید/ دولت ها باید سیاست های کلان را در نظر بگیرند ولی در جزئیات زندگی افراد دخالت می کنند/ تجرد گرایی در ایران به دلیل تکرر روابط است

شفقنا در میزگردی با حضور دکتر سیدحسن حسینی، جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران وحمیده زرآبادی، سخنگوی فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی و عضو هیئت رییسه فراکسیون جوانان مجلس دلایل و آسیبها و تبعات عدم تمایل جوانان امروزی به ازدواج را مورد بررسی قرار داد.
دکتر سیدحسن حسینی معتقد است: تجرد گرایی در ایران به دلیل تکرر روابط است؛ اگر ازدواج را فقط به خاطر رفع نیاز جنسی بخواهیم، چون راههای رفع این نیاز روز به روز متنوعتر و بیشتر میشود پس ازدواج از معنا میافتد و تشکیل خانواده بی اهمیت میشود؛ باید برای خانواده معنا بخشی و منزلت بخشی بیشتری داشته باشیم. اگر زندگی مجردانه رفته رفته به ارزش تبدیل شود و افراد ارتقای اجتماعی خود را در این جهت ببینند و نمونههای اجتماعی مجرد موفق تری را شاهد باشند، همین مساله موجب تشویق مجردها در تجرد دائمی خواهد بود.
حمیده زرآبادی به نقش و تأثیرگذاری فقه پویا در افزایش ازدواج در میان جوانان اشاره میکند و میگوید: به نظر میرسد در تقسیم بندی وظایف زن و مرد نگاهی که امروز داریم، با نگاه ۴۰ یا ۵۰ سال پیش تفاوتی ندارد. باید دید امروز نگاه به وظایف زن و مرد نسبت به ۵۰ سال پیش چقدر تغییر کرده، چون آزادیها کاملا تغییر کرده است. شواهد نشان میدهد که ما توازن را در خانواده به هم ریخته ایم یعنی یک طرف (مردان) را بسیار بالا آورده و برای طرف دیگر (زنان) هیچ کاری نکرده ایم.
متن میزگرد شفقنا در مورد «جوان ایرانی و تجرگردایی» را میخوانید:
* در بحث تجردگرایی جوانان، مسائل مالی و موضوعات اقتصادی دخیل هستند که در ادامه در مورد این مساله صحبت خواهیم کرد؛ اما نکته حائز اهمیت این است که با وجود اینکه شرایط مالی برای برخی از جوانان فراهم است، باز هم ترجیح میدهند مجرد باقی بمانند. اشکال کار در کجاست؟ چه اتفاقی در جامعه ما رخ داده که دختران و پسران چنین تصمیمی میگیرند؟
سیدحسن حسینی: زندگی مجردانه مختص زمان ما نیست و در طول تاریخ برای زنان و مردان وجود داشته است؛ اما آنچه آمار و ارقام نشان میدهد این است که زندگی مجردانه در دوران صنعتی و دوران مدرن افزایش بیشتری پیدا کرده که بخشی از این افزایش به ساختارهای کل جامعه باز میگردد. به این مفهوم که در ساختار قدیمی و حاکمیت ساختار کشاورزی و دامداری، فرد از طرف گروه اجتماعی در فشار است تا هر چه سریعتر ازدواج کند و تشکیل خانواده بدهد و این مرحله خود یک منزلت است، اما در دوران صنعتی به دنبال دور شدن از این ساختهای اجتماعی، در موقعیتهایی قرار گرفتهایم که منزلتها متفاوت شده است. یکی از منزلتهای مهم در دوران صنعتی و پساصنعتی منزلت شغلی و درآمدی است که از این شغل ایجاد میشود تا زندگی سلیقهای فرد بر اساس این درآمدها بچرخد؛ لذا در انتخاب همسر چه برای زنان و چه برای مردان این وضعیت کمی ابهام ایجاد میکند. یعنی زن در زمان ازدواج باید شرایط بارداری و فرزند پروری را بپذیرد و بپذیرد که بیشتر در خانه خواهد ماند. به همین دلیل در میان زنان بعضاً گفته میشود از زمانی که طلاق گرفته ام یا، چون ازدواج نکرده ام به موفقیتهایی رسیده ام. پس تقسیم کار اجتماعی در دوران صنعتی و به دست آوردن موقعیتهای شغلیِ متفاوت و کسب تخصص با توجه به افزایش بیش از پیش مشاغل و تخصصی شدن آنها، هم سن ازدواج را بالا میبرد و هم محاسبه گری میان دادهها و ستاندهها را در زمان ازدواج ایجاد میکند.
در جامعه ما متاسفانه نه در نظام جمهوری اسلامی و نه در نظام پیشین، با تحولات تاریخی و فرهنگی و اجتماعی حرکت نشده است. یعنی نه قانون گذاران و نه دولتهای ما، با شرایط مدرن منطبق نشدند و قوانینی وضع نکردهایم که از طریق آنها شرایطی به وجود بیاید که با حوزه فرهنگی ما هماهنگی داشته باشند.
وقتی از تجرد صحبت میکنیم یعنی کسانی که به هیچ وجه ازدواج نکردند که هم زنان و هم مردان را شامل میشود. معمولاً تجرد قطعی برای زنان ۳۵ سال به بالا و برای مردان ۴۰ سال به بالا در نظر گرفته میشود. ما در مورد زنانی که مجرد ۳۵ سال به بالا هستند مطالعهای داشتیم که مطالعه ما کیفی بود و با آنها مصاحبههایی انجام دادیم. در این مجموعه حدود ۷۰ درصد از زنان کسانی بودند که ناخودخواسته مجرد باقی مانده بودند. یعنی این خانمها مثلاً والدین خود را از دست داده بودند و بنابراین سرپرست و نان آور خانه شده بودند و تا خواهران و برادران خود را سروسامان دهد از ازدواج عقب افتاده بودند. در جامعهی کشاورزی و دامداری وقتی کسی والدین خود را از دست میداد دیگر اعضای فامیل جانشین میشدند؛ بنابراین این افراد از نبود قوانین و سازمانهای مجری این قوانین دچار این عارضه شده اند. اگر ما نیز همچون کشورهای صنعتی صندوق کمک معاش خانواده داشتیم از تضعیف افراد خانواده و فروپاشی خانواده جلوگیری میشد.
در مورد ۳۰ درصد هم که به اختیار خود مجرد باقی مانده بودند دیده میشد که داشتن شغل و تحصیلات و حفظ کردن این موقعیتها و یک سری باز اندیشیهای فرهنگی مطرح بود. به عبارت دیگر در جامعه مردسالار، زنان به تدریج با این الگوها آشنا شدند که یک انسان هستند و از حقوق برابر انسانی برخوردارند و میل دارند در موقعیت زناشویی و شغلی از آن حقوق برخوردار باشند. این امر باعث شده است این طیف ترجیح دهند که به جای کدبانوگری موقعیت شغلی خود را حفظ کنند چراکه در قوانین مدنی و قانون اساسی و حتی در متمم قانون اساسی در دوران مشروطه به وضوح آمده است که مرد در خانواده به عنوان شوهر و پدر، رییس خانواده و نان آور خانواده است.
* دکتر حسینی اشاره به دوران صنعتی و پسا صنعتی داشتند که یکی از منزلتها در این دوران منزلت شغل و درآمد است و انتقاداتی داشتند مبنی بر اینکه قانون گذاران و دولتها با شرایط مدرن منطبق نشدند و قوانینی وضع نکردهاند که از طریق آنها شرایطی به وجود بیاید که با حوزه فرهنگی ما هماهنگی داشته باشند. چرا قانونگذاران نتوانستند قوانین متناسب با این موضوع را تصویب کنند؟
حمیده زرآبادی: به نظر من در قانونگذاری مشکلاتی داریم مبنی بر اینکه قوانینی که مصوب شده است و تغییراتی که داشتیم تناقضاتی دارد که شاید در بسیاری از مواقع این تناقضات باعث شده چنین اتفاقاتی رخ بدهد. در حوزه زنان در دهههای گذشته بحث تحصیلات زنان به صورت جدی پیگیری شده است. آمارها نشان میدهد در تحصیلات تکمیلی و در حوزههای علمی این سیاست وجود داشته و آمار بسیار خوبی به ما میدهد. ما این کار را انجام داده ایم، ولی کماکان یک سری از مسوولیتها را مختص خانمها میدانیم و به هیچ عنوان در زمینه فرهنگی کار نکرده ایم. تربیت فرزند و مسائل اینچنینی مختص خانمها است و از طرفی قوانین دیگری داریم از جمله اینکه شما به عنوان یک خانم مجرد اگر بخواهید برخی کارها را انجام بدهید هیچ ممانعتی نیست و نیاز به اجازه ندارید.
* نمونهای از این تلاشها وجود دارد؟ این دسته از مسایل مساله با فقها مطرح و مورد بحث قرار گرفته است؟
حمیده زرآبادی: من برای بحث ازدواج بدون اذن پدر طرحی نوشتم؛ دلایل من این بود قانونی که امروز داریم میگوید ازدواج دختر باید با اذن پدر و در نبود پدر باید با اجازه جد پدری باشد؛ درحالی که این قانون کلا اشکال دارد، چون به فرض اگر دختری بدون اذن پدر ازدواج کند، پدر شکایت میکند و در نهایت طلاق او را میگیرند، ولی این دختر دیگر شرایط قبل را ندارد و میتواند بدون اجازه پدر با همان فرد ازدواج کند. در حقیقت وقتی قانون اجرا میشود خود را نقض میکند. وقتی این موضوع مطرح شد به من گفتند که از نظر فقهی اشکال دارد. ولی این طرح از نظر فقهی اشکال نداشت، چون من بسیاری از فتواها را خواندم که گفته شده بود اگر دختر رشیده و عاقله و بالغه باشد دیگر نیازی به اجازه نیست.
سیدجسن حسینی: نکته جالب این است که دختر رشیده، بالغهی عاقله بدون اجازه پدر میتواند خود را به ازدواج موقت دیگری دربیاورد یعنی ازدواج بدون اذن پدر در ازدواج موقت مجاز دانسته شده است، ولی در ازدواج دائم مجاز دانسته نمیشود. من قوانینی که از سال ۶۱ تا سال ۹۰ در جمهوری اسلامی اجرا شده است را مورد مطالعه قرار دادم؛ در سال ۷۰ اصلاح موادی از قانون مدنی را داشتیم که شرط بکارت برای اذن، ولی را مشخصتر میکند. به عبارتی شرط اذن ولی، فقط موکول به بکارت است و دختران کم سن و سال یعنی ۱۰ یا ۱۱ ساله و غیر حتی اگر یک روز بعد از ازدواج طلاق بگیرند همان دختر میتواند بدون اذن پدر ازدواج کند یا هر کاری خواست انجام بدهد. یعنی یک دختر به صرف یک رابطه جنسی و تفاوت طبیعی که در شرایط جسمی او به وجود آمده است میتواند بدون اذن پدر ازدواج کند در حالی که هیچ تغییری در نگرش او رخ نداده است.
حمیده زرآبادی: من در نوشتن این طرح به موارد متعددی توجه کردم. ازدواج بدون اذن پدر را باید دادگاه تشخیص دهد که این تشخیص فرایند طولانی دارد. دختر خود تصمیم گرفته با کسی ازدواج کند، اما پدر خانواده مخالفت میکند لذا این دختر باید شکایت کند و اولا تحکیم خانواده زیر سوال میرود و همچنین این مساله فرایندی طولانی دارد و لذا بعضا دختران به دلیل این فرایند طولانی شکایت، موقعیت ازدواج خود را از دست میدهند. طبق آمار بیشتر ازدواجها بین ۱۵ تا ۲۹ سال است و بعد از این سن، حرکت به سمتی است که دیگر ازدواج صورت نگیرد و بهتر است از این سن به بعد خود دختر در ازدواجش تصمیم بگیرد. در خانواده سالم تصمیمات در داخل خانواده گرفته میشود، اما اتفاقاتی که من میخواهم از آن جلوگیری کنم در خانوادههایی ایجاد میشود که مشکلاتی دارند.
سیدحسن حسینی: من شخصا با این فرمایش شما موافق هستم که ما در ایران با جامعهای روبرو شده ایم که در این جامعه الگوهای فرهنگی و فکری با تغییراتی که ابزاری پیش آمده است متناسب نیست. مثال ساده این است که بعد از ۹۰ سال از ورود خودرو به کشور، هنوز حریم پل عابر پیاده و خیابانمان مشخص نیست. درحالیکه این مساله حداقل ۵۰ سال پیش در کشورهای صنعتی حل شده است. این موضوع یعنی پس ماندگی فرهنگی را میتوانیم به موضوعات دیگر هم تعمیم بدهیم. یعنی جامعه به لحاظ ساختار مادی و تکنولوژیکی عوض شده است، اما به لحاظ ساختارهای فکری درجا میزند. ما در محیط خانوادگی، زناشویی و روابط میان والدین و فرزندان و … این پس ماندگی را میبینیم.
ما چند پایان نامه در مورد کسانی که ازدواج سفید انجام داده اند داشتیم. یکی از ویژگیهای ازدواجهای سفید این است که این دو به هم علاقه دارند، اما این عشق و علاقه نتوانسته است شبکههای خویشاوندی آنها را اغنا کند تا آنها را در این شرایط بپذیرند. آدمهایی که این نوع از زندگی مشترک را تشکیل دادهاند و امروز آنها را انگشت نما میکنیم، ولی مثل سایر جوامع روزی موظف میشویم برای آنها قانون وضع کنیم و به زندگی آنها سامان بدهیم، چون این افراد در نهایت صاحب فرزند میشوند که تبعاتی برای جامعه دارد، ولی مساله اینجاست که حکومت ما هنوز نپذیرفته است که ازدواج میان یک دختر و پسر بیشتر به خودشان مربوط است تا به خانوادهها و پدر و مادر آنها.
چون قوانین ما باید منطبق با شرع مقدس باشد پس باید اقتضای زمان نیز دیده شود و این تغییر و تحولات فرهنگی باید دیده شود و نباید مانند ۲۰۰ سال پیش نظر بدهیم. میتوان از احادیث و روایتها هم استفاده کرد و روشی اعمال کرد هرچند که من عقیده دارم در ۱۰ سال آینده قانونگذار ما مجبور است به بچههایی که به این روش با هم زندگی را شروع کردند مشروعیت ببخشد. آنها در خفا هستند، ولی وقتی آنها را پیدا میکنیم متوجه میشویم چند سال است در این شرایط با هم زندگی کرده اند.
* همانطور که عنوان کردید از لحاظ فرهنگی و قانونی موانع بر سر این مساله بسیار است و اگر قانونی در مجلس پذیرفته شود از فیلتر شورای نگهبان رد نمیشود. چه نهاد و نیرویی باید برای این مساله پیش قدم شود تا هم قانون اصلاح شود و هم فقه آن را رد نکند؟
سیدحسن حسینی: من به عنوان یک جامعه شناس معتقدم، فقه ما در جمهوری اسلامی محافظه کارتر از فقهایی است که از سیاست کنار رفته اند.
حمیده زرآبادی: خانواده من روحانی بودند هر دو پدر بزرگ و پدر من روحانی بودند؛ و افراد خانواده من در دولت کار نمیکنند و من ناخلف آنها بودم آنچه که من در یک خانواده روحانی جدا از سیاست از اسلام دریافت کرده ام بسیار متفاوتتر از چیزی است که از بیرون گفته میشود.
سیدحسن حسینی: انعطاف فقهای سنتی ما که سیاسی نیستند بسیار بیشتر است.
حمیده زرآبادی: ما شنیده ایم که اسلام دین محبت و مهربانی و خوبیها است، ولی آنچه از ما منتشر میشود این را نشان نمیدهد. ولی من در خانواده خودم این را حس میکردم. در دیدار با علمای قم تنها کسی که صحبتهای او با دیگران متفاوت بود آقای صانعی بودند و حرفهای ایشان به دل من نشست. ایشان به نکاتی اشاره میکردند که با خود میگفتید اسلام چقدر خوب است درحالی که همه از اسلام حرف میزنند؛ در مورد سوال شما باید گفت: من نمیدانم چه باید کرد؟!
* در میان ۷۰ درصدی که ناخواسته ازدواج نمیکنند و شرایط آنها را مجبور به تجرد میکند، یکی از مسایل و موانع مهم بر سر ازدواج مساله اقتصاد یا به عبارتی شرایط مادی است که به نظر میرسد این مانع بیشتر بر سر راه ازدواج پسران قرار گرفته، مسایل اقتصادی و مادی چه نوع موانعی ایجاد کرده و برای انتخاب تجردگرایی توسط جوانان دلیل درست و معقولی است؟
سید حسن حسینی: بحث اقتصاد موضوعی است که نمایندگان محترم و مسئولین ورود بیشتری بر آن دارند. ما چهل سال در بحران زندگی کرده ایم در جامعهای بحران زده اقتصاد ما بی معنا میشود. چون در شرایطی قرار داریم که در اقتصاد جهانی بخشی منابع و بخشی تولید ماست و با توجه به این مبنا باید جایگاه خود را مشخص کنیم. در سطح ملی نسبت به امکانات ملی و اقلیمی و جمعیتی و … باید محاسبه شود و سپس در ارتباط با اقتصاد جهانی مورد بررسی قرار بگیرد.
شغل دو وجه مهم دارد یکی منزلت و دیگری درآمد. متاسفانه بدتر از این نیز رخ داده است. سیاست خارجی ما موجب شده است ما با تحریم روبه رو شویم. تحریم اقتصاد ما را تخریب میکند تخریب اقتصاد و منابع تولید و مراکز تولید ما موجب میشود حتی عدهای از شاغلین ما بیکار شوند. حال شاغلین ما به لحاظ داشتن شغل و درامد زندگی تشکیل داده بودند. بخشی از نظام گسیختگی خانواده در ایران به بحرانهای اقتصادی در طح کلان جامعه بر میگردد.
* خانم زرآبادی به نظر میرسد نمایندگان مجلس برای فراهم کردن زمینههای ازدواج جوانان فقط بر روی وام ازدواج کار کرده اند درحالیکه رقم این وام با تورم جوابگو نیست. قانون تسهیل ازدواج جوانان ۱۳ ماده دارد که وقتی مورد مطالعه قرار میگیرد متوجه میشویم اکثر آن موارد انجام نشده اند.
حمیده زرآبادی: من فکر میکنم، چون ما زیر ساخت لازم نداریم این قانون اجرا نشده است یعنی قانونی خوب مصوب میشود، ولی اجرای آن به بستری نیاز دارد. من با بحث وام موافق نیستم، ولی در بحث اشتغال با انجام کار زیرساختی موافق هستم. به طور مثال در بحث مسکن برای کسانی که ازدواج میکنند قانون خوبی نوشته شده است، ولی بستر اجرایی ندارد. مجلس باید بستر را فراهم کند و در این راه گام بردارد.
سیدحسن حسینی: قانونی برای تسهیل و ایجاد اشتغال جوانان به صورت خیلی صریح نداریم. ما طرحهایی اجرایی داریم. یعنی وقتی مجلس قانونی وضع میکند مجریان موظف هستند آن را اجرا کنند در غیر این صورت سازمانهایی وجود دارند که آنها را مورد مواخذه قرار میدهند. ما در قوانین و مقررات و سیاستهای کلی جمهوری اسلامی تا سال ۹۰ که ۵۸ مورد مرتبط با ازدواج و طلاق و خانواده را استخراج کرده ایم تقریبا چنین چیزی نداریم.
حمیده زرآبادی: اتفاقاً اگر خودشان شروع کنند تحکیم خانواده آنها بیشتر خواهد بود. شما معمولاً قدر چیزی را که به شما بدهند نمیدانید، ولی اگر خودتان چیزی را به دست بیاورید بیشتر قدر آن را خواهید دانست. ولی در بحث قانون به عقیده من نمیتوان قانونی برای اشتغال نوشت. به نظر من در بحث اشتغال دو مشکل وجود دارد که به بحث ازدواج ارتباط پیدا میکند. اول اینکه ما مسئولیت و هزینههای زندگی را بر دوش مرد میگذاریم. ولی قوانین کشور ما طوری است که در شرایط برابر مردها دو سال از زنها عقبتر هستند. چون باید به سربازی بروند. کسی را مسئول تامین مخارج زندگی معرفی میکنیم که نسبت به شریک خود دو سال عقبتر است.
سیدحسن حسینی: این به دلیل ایجاد یک شرایط غیر انتفاعی برای خودشان بود. من آن زمان در وزارت علوم بودم همه اساتید یک دانشگاه به اسم خودشان داشتند. به جز وزیر تمام مدیران کل و تمام معاونین یک مرکز فنی حرفهای یا علمی کاربردی راه انداخته بودند.
حمیده زرآبادی: حتی اگر به من وام بدهند، چون من در دانشگاه کارآفرینی را یاد نگرفته ام و در مدرسه ورود به بازار کار و ایجاد درآمد را یاد نگرفته ام این وام به درد من نمیخورد و به تجهیزات خانه تبدیل میشود. مدرسه و سیستم آموزش و پرورش و آموزش عالی به ما تفکر میآموزد. امروز کل تمرکز بر این است که مدرک داشته باشیم. جایگاه دانش به این ترتیب تضعیف میشود.
خانم زرآبادی بنابراین میپذیرید که متأسفانه نمایندگان مجلس بدون توجه به زیرساختها یا بدون اینکه مورد بررسی قرار دهند که چرا زیرساختها برای ازدواج جوانان در زمینههای مختلف تا به امروز فراهم نشده، تنها طرحهایی میدهند که بیشتر حالت تبلیغاتی دارد و دردی از جوانان را دوا نمیکند؟
حمیده زرآبادی: بله، متأسفانه درست است…! برای تحقق برخی از طرحهای نمایندگان مجلس، زیرساختهای لازم وجود ندارد.
* جوانان مجرد با چالشها و مشکلات بسیاری روبه رو هستند، یکی از این مسایل مهم، نیازهای جنسی است؛ جوانان مجرد تا چه میزان قادر به کنترل این نیاز هستند؟ برطرف نشدن این نیاز چه آسیبها و تبعات اجتماعی به دنبال دارد؟
سیدحسن حسینی: سوالی بسیار ظریف و سختی است و پاسخ دادن به این سوال نیز سخت هست. اگر بخواهیم به آمار و ارقام و اطلاعاتی که وجود دارد مراجعه کنیم متوجه میشویم که هر چه جلوتر میآییم و تشکیل خانواده و ازدواج جوانان با تاخیر روبرو شده است. این به این مفهوم نیست که هیچ اتفاقی نمیافتد در حقیقت شرایط اجتماعی و زندگی شهرنشینی مقدار زیادی از ارتباطات را ایجاد کرده است؛ و سن ازدواج به دلایل اشتغال و تحصیل و… باعث شده است که با رقم بیشتری از ارتباطات آزاد بین دختر و پسر روبرو شویم. این اتفاق در جوامع دیگر نیز رخ داده است. ولی من به عنوان یک جامعه شناس بر اختلافی بین جامعه ما و جوامع صنعتی دیگر دقت کرده ام. تکرر میان رابطههای دختران و پسران در جامعه ما بیشتر از جوامع صنعتی است.
در هر صورت ما به لحاظ هرم نیازهای مازلو بعد از غذا و تامین امنیت جانی نیاز به تامین نیازهای طبیعی دیگر از جمله نیازهای جنسی داریم. اگر فرویدی نگاه کنیم دچار عقده میشویم. ناکامی جنسی از نظر فروید اینگونه است که اگر افراد در موقعیتهایی که قرار میگیرند و نیاز جنسی دارند این نیاز را از راه مشروع و مطلوب برطرف نکنند و این نیاز را سرکوب کنند این سرکوب کردن تا جایی ادامه پیدا میکند، ولی ادامه پیدا کردن آن در وجهی آنها را دچار افسردگی و گوشه گیری میکند و حتی باعث میشود از زندگی بیفتند و شاید در جاهایی سر باز بزند و ما شاهد رفتارهایی جامعه ستیزانه از این افراد باشیم. از دیگر تبعات این مساله میتوان به آثار سرکوبهای ذهنی نسبت به نیازهای طبیعی اشاره کرد، چون موجب میشود اگر زمانی امکان ازدواج فراهم شود از ازدواج وحشت داشته باشند. این افراد بعد از ازدواج اعم از دختر یا پسر قادر نخواهند بود روابط جنسی مناسبی با همسر خود داشته باشند. آن حسی که به خود تحمیل کرده اند در رابطه حلال نیز باقی مانده است.
* خانم زرآبادی به عنوان نماینده بخشی از مردم در مجلس که عرصه قانونگذاری است، چه راهکاری برای خروج جوانان از تجرد گرایی به قانونگذاران، قانون و همکاران خود در مجلس پیشنهاد میکنید؟
حمیده زرآبادی: باید همه مسائل را با هم پیش ببریم. بحث فرهنگ و نگاه و قوانین ما نیز باید در کنار ارتقا سطح دانش و زندگی ارتقا پیدا کند. در بحث ازدواج و اشتغال که نقطه اساسی در ازدواج و تحکیم خانواده همین مساله است. بسیاری از طلاقها در ریشه اصلی اقتصادی هستند. نکته بعد دخالت دولت و خانواده در ازدواجها است. دولتها باید سیاستهای کلان را در نظر بگیرند، ولی در جزئیات زندگی افراد دخالت میکنند و خانوادهها نسبت به جزئیات زندگی دو نفر ورود دارند. من با کلیات مشکلی ندارم. ولی نباید وارد جزئیات شود. خانواده نباید در مسائل ریز زندگی جوانان دخالت کنند این مانعی برای عدم تمایل جوانان به ازدواج است.
* با توجه به چالشها و مشکلاتی که جوانان ایران با آن در امر ازدواج رو به رو هستند و با توجه به پیچهایی که در این مسیر وجود دارد و به آن اشاره کردید، در مورد آینده تجردگرایی در ایران چه پیش بینی دارید؟ در آینده شاهد افزایش تجرد جوانان در ایران خواهیم بود یا خیر؟
سیدحسن حسینی: تجرد گرایی در ایران به دلیل تکرر روابط است؛ اگر ازدواج را فقط بخاطر رفع نیاز جنسی بخواهیم، چون راههای رفع این نیاز روز به روز متنوعتر و بیشتر میشود پس ازدواج از معنا میافتد و تشکیل خانواده بی اهمیت میشود؛ باید به خانواده معنا بخشی و منزلت بخشی بیشتری کنیم. در بحث اشتغال باید اولویت با کسی باشد که ازدواج کرده است. از این بابت تفاوتهایی فرهنگی به وجود میآید و زندگی مجردانه اگر رفته رفته به ارزش تبدیل شود و افراد ارتقای اجتماعی خود را در این جهت ببینند و نمونههای اجتماعی مجرد موفقتری ببینند همین موجب تشویق مجردها در تجرد دائمی خواهد بود.