ترنج موبایل
کد خبر: ۴۰۳۷۸۴

نزاع خونین ۲ پسر به خاطر دختر ۱۴ ساله!

نزاع خونین ۲ پسر به خاطر دختر ۱۴ ساله!

متهم در جایگاه قرار گرفت؛ او اتهام را قبول کرد و گفت: من سحر را خیلی دوست داشتم و می‌خواستم با او ازدواج کنم. سحر ۱۴ ساله بود و منتظر بودیم بزرگ‌تر شود و من هم کمی پول تهیه کنم و کار و خانه‌ام درست شود. سحر را نامزد خودم می‌دانستم تا اینکه سحر به من گفت: پسری برایش مزاحمت ایجاد می‌کند و باعث شده تا خانواده‌اش نسبت به او حساس شوند. من خیلی ناراحت شدم و گفتم هرطور شده است باید این پسر را سر جای خودش بنشانم.

تبلیغات
تبلیغات
فرجام پسری که به‌خاطر دختر موردعلاقه‌اش دست به چاقو برد
پسری جوان که به خاطر دختر موردعلاقه‌اش جوانی دیگر را با چاقو مجروح کرده و باعث لمس‌شدن بدن او شده بود، به حبس، تبعید و دیه محکوم شد.
به گزارش شرق، این پسر جوان یک سال پیش با جوان شاکی در خیابان فاطمی تهران درگیر و با واردکردن ضربه چاقو و شکستن جمجمه‌اش باعث شد او توانایی جسمانی‌اش را از دست بدهد.
در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و سپس جوان شاکی در جایگاه قرار گرفت. او درخواست مجازات متهم و پرداخت دیه کرد و گفت: مدتی بود دختر نوجوانی به نام سحر را می‌شناختم. نمی‌دانستم او با کسی ارتباط دارد و اصلا در جریان ماجرا نبودم تا اینکه یک روز با من تماس گرفت و از من خواست به خیابانی در فاطمی بروم. من هم قبول کردم. به محض اینکه رسیدم پسر جوانی به سمت من حمله کرد؛ اصلا نمی‌دانستم او کیست و ماجرا چیست. بعد از اینکه روی زمین افتادم و من را به بیمارستان بردند، متوجه شدم چه شده است.
این جوان گفت: ضربه‌ای که به من زده شد، زندگی‌ام را زیرورو کرد. کارایی بدنم را از دست داده‌ام و بدنم لمس شده است. من ۲۵ ساله هستم و می‌توانستم آینده و زندگی خوبی برای خودم درست کنم که این‌طور صدمه دیدم و زندگی‌ام خراب شد و درخواست مجازات متهم را دارم.
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت؛ او اتهام را قبول کرد و گفت: من سحر را خیلی دوست داشتم و می‌خواستم با او ازدواج کنم. سحر ۱۴ ساله بود و منتظر بودیم بزرگ‌تر شود و من هم کمی پول تهیه کنم و کار و خانه‌ام درست شود. سحر را نامزد خودم می‌دانستم تا اینکه سحر به من گفت: پسری برایش مزاحمت ایجاد می‌کند و باعث شده تا خانواده‌اش نسبت به او حساس شوند. من خیلی ناراحت شدم و گفتم هرطور شده است باید این پسر را سر جای خودش بنشانم. سحر ابتدا مقاومت کرد و بعد گفت: خودش می‌گوید که نامزد دارد، شاید پسر جوان دست از سرش بردارد. چند روز بعد سحر به من گفت: با پسر جوان صحبت کرده و به او گفته که نامزد دارد، اما آن پسر گفته است نامزدی ما مهم نیست و دوباره مزاحم سحر شده است. به سحر گفتم با آن جوان قرار بگذارد و او هم قبول کرد. با پسر جوان تماس گرفت و او را به فاطمی کشاند. آنجا بود که من با چاقو او را زدم؛ قصدم تنبیه او بود و نمی‌خواستم کار دیگری بکنم.
متهم در پاسخ به این سؤال که حالا دختر جوان کجاست، گفت: بعد از اینکه من بازداشت شدم او را هم بازداشت کردند، اما به دلیل اینکه نوجوان بود آزادش کردند و پرونده درباره او مختومه شد. بعد هم ارتباطش را با من قطع کرد و من اصلا نمی‌دانم او کجاست. بعد از آن دیگر سراغی از من نگرفت. با اینکه به من گفته بود همیشه با من خواهد ماند و زندگی خوبی با هم خواهیم داشت، اما در نهایت رهایم کرد و من حالا هم متهم هستم و هم دختری که فکر می‌کردم عشق زندگی‌ام است، ترکم کرده است. من درگیر این پرونده شدم و حالا بیش از یک سال است که گرفتارم و او حتی سراغی از من هم نگرفته است. باز هم می‌گویم من اصلا قصدم این نبود که چنین آسیبی به این جوان وارد کنم.
بعد از گفته‌های متهم و دفاعیات وکیل مدافع او هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند و متهم را به پنج سال حبس، دو سال تبعید و پرداخت دیه در حق جوان شاکی محکوم کردند.
تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات

نظرات بینندگان

(۴ نظر)
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات