bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۲۲۱۲۱

ماجرای تلخ برادر کشی به خاطر ارث پدری!

ماجرای تلخ برادر کشی به خاطر ارث پدری!

میثم ۴۰ ساله ۲۲ مرداد سال ۹۲ برادر بزرگش به نام مسعود را در مغازه فرش فروشی در بازار تهران با شلیک گلوله کشت و همان جا از سوی شاهدان بازداشت شد.

تاریخ انتشار: ۱۰:۳۱ - ۰۱ دی ۱۳۹۸
سرنوشت مرد جوانی که در درگیری بر سر خانه موروثی، برادرش را با شلیک گلوله کشته بود، در هاله‌ای از ابهام ماند.

به گزارش خراسان، این برادرکش بعد از این که با رضایت یکی از برادرزاده هایش از دار مجازات نجات یافت، در زندان بلاتکلیف مانده است.

میثم ۴۰ ساله ۲۲ مرداد سال ۹۲ برادر بزرگش به نام مسعود را در مغازه فرش فروشی در بازار تهران با شلیک گلوله کشت و همان جا از سوی شاهدان بازداشت شد.

وی که به قتل با انگیزه اختلاف بر سر خانه موروثی اعتراف کرده بود، به درخواست اولیای‌دم به قصاص محکوم شد و پای چوبه دار رفت، اما دهم مهرماه سال ۹۷ در حالی که طناب دار دور گردنش افتاده و فاصله‌ای تا مرگ نداشت، با رضایت یکی از فرزندان برادرش به زندگی برگشت.
 
وی مهلت گرفت تا رضایت اولیای دم دیگر را جلب کند، اما در این مدت نتوانست رضایت آن‌ها را بگیرد. وی به دلیل پیگیری نکردن اولیای دم در زندان ماند و دیروز طبق ماده ۴۲۹ قانون مجازات اسلامی پای میز محاکمه ایستاد و درخواست تعیین تکلیف کرد.

این مرد وقتی در جایگاه ویژه ایستاد، در تشریح جزئیات ماجرا گفت: من و برادرم از بچگی با هم بزرگ شده و به هم علاقه‌مند بودیم، اما بعد از مرگ پدرم، اختلاف‌ها بر سر خانه موروثی شروع شد. ما حتی شکایتی را مطرح کرده بودیم و پرونده‌ای در کلانتری داشتیم، اما هنوز به نتیجه نرسیده بودیم که اختلاف میان ما بالا گرفت.

وی ادامه داد: من و برادرم هر دو مغازه فرش فروشی دیوار به دیوار در بازار تهران داشتیم و ناچار بودیم هر روز یکدیگر را ملاقات کنیم. آخرین بار وقتی درگیری میان ما بالا گرفت، به مغازه برادرم رفتم تا با او صحبت کنم، اما او به سمت من حمله کرد. همان لحظه هم چشمم به تفنگ برادرم افتاد که آن را در کشوی میزش گذاشته بود. من اسلحه را برداشتم و در اوج عصبانیت به سمت برادرم شلیک کردم.

وی ادامه داد: باور کنید من قصد کشتن برادرم را نداشتم. روزی که پای چوبه دار رفتم، زندگی برایم تمام شده بود. یکی از برادرزاده هایم اعلام گذشت کرد و من برای جلب رضایت دیگر اولیای دم مهلت گرفتم، اما بعد از آن مادر و سایر برادرزاده هایم رضایت ندادند و پیگیر پرونده نشدند. به همین دلیل در زندان بلاتکلیف مانده‌ام. من در زندان به بیماری ریوی مبتلا شده ام و به سختی زندگی‌ام را می‌گذرانم. از قتل برادرم پشیمانم و حالا از قضات دادگاه تقاضای کمک دارم.

این متهم در حالی که به پای مادرش افتاده بود از وی خواست تا او را ببخشد. با رد این درخواست از سوی مادرش و سایر اولیای دم، قضات وارد شور شدند تا برای وی حکم صادر کنند.