آیا قرار است فقط مسئولان و افراد خاص بتوانند به صورت خانوادگی در فوتبال ایران به ورزشگاه بروند؟ فعلا که تا زمان عملیشدن چنین پروژهای این پرسش بدون پاسخ میماند ولی واقعیت این است که اگر چنین موردی عملی شود، علاوهبر شکلگیری یک نارضایتی دیگر، تبعیض موجود هم دوباره بیداد خواهد کرد.
ورزشگاه آزادی تهران که کهولت این روزهایش باعث شده دوباره برای چندمین بار و البته به صورت جدیتری ترمیم شود، هنوز مهیای میزبانی از رقابتهای باشگاهی و ملی نیست. پیشازاین گفته شده بود که این ورزشگاه در همین ماه آذر مهیا خواهد شد ولی ظاهرا این وعده چندان عملی نخواهد بود تا وعده تازه مربوط به ماه آینده باشد. از قرار معلوم، تغییرات مشهودی قرار است در این بازسازی رخ دهد که قریب به یکسوم بخشهای تشکیلشده در این ورزشگاه را شامل خواهد شد. نوسازی تجهیزات و البته تعبیه بخشهای جدید، اقداماتی درخور توجه است که بهزودی از آنها به صورت رسمی رونمایی خواهد شد.
با وجود این، شاید هیچکدام از این بخشهای تازه تعبیهشده به اندازه سوئیتهایی که قرار است در اختیار مسئولان قرار بگیرد، خبرساز نباشد. پیشازاین قرار بر آن شده تا بخشهای مختلفی از سکوها، صندلیهای ورزشگاه، رختکنها، جایگاههای ویژه، جایگاه خبرنگاران، ورودیها و... بازسازی و نوسازی شوند تا علاوهبر رعایت خواستههای کنفدراسیون فوتبال آسیا، سروشکل این ورزشگاه پیر تا حدودی مدرن هم شود. هرچند قرار شده جایگاههای پاویون، CIP و VIP مدرنسازی شود تا از این به بعد، مدعوین ویژه احساس راحتی و رضایت بیشتری داشته باشند. آن بخش مد نظر که شاید در آیندهای نزدیک تبدیل به سوژه مهمتری هم شود، مربوط به همین بخشهای ویآیپی است؛ چون ظاهرا قرار است چند سوئیت خانوادگی و مدرن در کنار جایگاه شیشهای تعبیه شود. وجود چنین سوئیتهایی در ورزشگاههای بزرگ دنیا از سالها پیش رایج شده تا چهرههای خاص و ثروتمندان که میخواهند با فراغ بال و البته آرامش بیشتری یک مسابقه فوتبال را دنبال کنند، برایش هزینه کرده یا اینکه جایگاهشان را از قبل رزورشده بدانند. ولی در ایران تابهالان چنین موردی نبوده و از الان به بعد برای نخستین بار چنین سوئیتهایی در مدرنسازی ورزشگاه آزادی جانمایی شده است.
این خبر البته یک منبع موثق و رسمی هم دارد که میرشاد ماجدی، رئیس هیئت فوتبال تهران، آن را اعلام کرده و گفته است: «در عملیات بازسازی آزادی، چند سوئیت در کنار CIP تعبیه شده تا اگر امکان داشت، مسئولان بتوانند در کنار خانوادههای خود بازی را ببینند. CIP و VIP به صورت کامل تغییر کرده است».
این جملات چندخطی، یکی دو مورد کاملا روشن دارد: اول اینکه به قرار معلوم این سوئیتها فقط برای مسئولان خواهد بود و ظاهرا مردم عادی حتی با صرف هزینه زیاد نمیتوانند از آن استفاده کنند. شاید هم چنین اقدامی در ادامه میسر شود ولی فعلا تأکید روی کلمه مسئولان، اجازه تصویرسازی قسمت بعدی را نمیدهد. اما بخش مهمتر هدف ساخت چنین سوئیتهایی است: مسئولان با خانوادهشان بازی فوتبال را ببینند. وقتی صحبت از خانواده میشود، بدیهی است که حضور زن و مرد کنار یکدیگر در قالب خانواده است. خود این موضوع به قدر کافی نو خواهد بود.
در ورزشگاههای ایران به واسطه سختگیری کنفدراسیون فوتبال آسیا و فیفا، ورود زنان هرچند با تعداد اندک رواج پیدا کرده است. این موضوع البته به صورت کامل اجرا نمیشود و نواقصی از جمله بلیتفروشی اندک یا اختصاص جایگاه بدِ برخی از ورزشگاهها را دارد. ضمن اینکه نباید از یاد برد که همچنان در یکی دو شهر، اجازه ورود زنان حتی با همین محدودیتها هم صادر نمیشود. از طرف دیگر، جداسازی جایگاههای زنان و مردان برای تماشای بازی فوتبال هم یکی از اصول مهمی است که از سوی نهادهای مختلف ورزشی و غیرورزشی روی آن تأکید میشود.
حال در چنین فضایی، این سوئیتهای خانگی ابهام مهمی در دل خواهد داشت: آیا قرار است فقط مسئولان و افراد خاص بتوانند به صورت خانوادگی در فوتبال ایران به ورزشگاه بروند؟ فعلا که تا زمان عملیشدن چنین پروژهای این پرسش بدون پاسخ میماند ولی واقعیت این است که اگر چنین موردی عملی شود، علاوهبر شکلگیری یک نارضایتی دیگر، تبعیض موجود هم دوباره بیداد خواهد کرد. واضح است که هدف از مطرحکردن چنین پرسشی، ایجاد محدودیت برای مسئولانی نیست که میخواهند به همراه خانوادهشان به این سوئیتهای ویژه در ورزشگاه آزادی بروند، بلکه کاملا برعکس، هدف، دیدن آن قسمت دیگر یعنی دقیقا روی سکوهاست. درست است که ورود زنان به ورزشگاههای فوتبال در ایران هنوز به طور ناقص اجرا میشود، ولی این مورد هم باید عنوان شود که چرا حضور خانوادهها در سینما، کنسرت، رستوران و دیگر اماکن اینچنینی امری پذیرفته و رایج است ولی برای فوتبال تبدیل به یک خط قرمز میشود. بدیهی است که توجیهات نخنمایی مثل اتفاقات رخداده در ورزشگاه و بیانشان و منزلت خانواده هم دیگر پاسخ قانعکنندهای برای اذهان پرسشگر، بهویژه نسل کنونی نخواهد بود.
از سوی دیگر، پیشکشیدن مباحثی مانند مهیانبودن زیرساخت و بهانههای مشابه هم نمیتواند توجیه مناسبی باشد؛ چراکه در همین ورزشگاه آزادی و در جریان برنامههای غیرورزشی، زن و مرد به صورت خانوادگی کنار یکدیگر نشستهاند که اغلب مدتزمان برگزاری این مراسمها از یک مسابقه فوتبال هم طولانیتر شده است. حالا یک بار دیگر باید این مورد شفافسازی شود که بهجای فکرکردن به ایجاد محدودیت احتمالی برای مسئولانی که قرار است از این سوئیتها استفاده کنند، باید فکری جدی به حال ورود خانوادگی به ورزشگاهها برای تماشای مسابقات ورزشی کرد. شاید این موضوع فعلا در تصور افراد تصمیمگیرنده امری محال باشد ولی واقعیت این است که مهیاکردن چنین شرایطی بهسختی گرفتن مجوز برای ورود زنان به ورزشگاه نخواهد بود. شاید برای شروع بتوان مثل همان داستان ورود زنان به ورزشگاه، یکی دو جایگاه را در نظر گرفت تا علاوهبر مسئولانی که در ویآیپی به همراه خانوادهشان قرار است یک بازی فوتبال را تماشا کنند، افراد عادی و عادیتر که میخواهند یک تفریح سالم را در کنار خانواده تجربه کنند، از این فرصت بیبهره نمانند.