ترنج موبایل
کد خبر: ۸۷۷۸۶۴

ترامپ و خلق فاجعه‌‌‌ای دیگر در خاورمیانه

ترامپ و خلق فاجعه‌‌‌ای دیگر در خاورمیانه

حملات آمریکا به ایران آغازگر فاجعه‌‌‌ای بزرگ است و ممکن است برای دهه‌‌‌ها، واشنگتن را در خاورمیانه زمین‌‌‌گیر کند.

تبلیغات
تبلیغات

نشریه فارن افرز در یادداشتی به قلم اندرو پی. میلر نوشت: در نخستین ساعات بامداد روز اول تیر، ارتش ایالات متحده، بدون اعلام قبلی، تاسیسات غنی‌‌‌سازی اورانیوم در فردو و سایت هسته‌‌‌ای اصفهان را هدف حملات هوایی قرار داد. این عملیات که بنا بر ادعای پنتاگون «در پاسخ به تهدیدهای فزاینده» صورت گرفت، نقطه عطفی خطرناک در بحران هسته‌‌‌ای میان واشنگتن و تهران است- بحرانی که اکنون از یک تقابل سیاسی فراتر رفته و وارد فاز نظامی آشکار شده است.

به گزارش دنیای اقتصاد، دونالد ترامپ، رئیس‌‌‌جمهور ایالات متحده، تنها دو روز پیش‌‌‌گفته بود که «تصمیم نهایی درباره پیوستن آمریکا به اقدام نظامی متحدانش» را ظرف دو هفته خواهد گرفت. تصمیمی که اکنون از مرحله تهدید خارج شده و به فاز عملی رسیده است.

این حملات که هنوز دامنه خسارات آن به طور کامل اعلام نشده، در حالی انجام شد که از هیچ‌‌‌یک از سازوکارهای دیپلماتیک بین‌المللی برای حل بحران کاملا بهره‌‌‌برداری نشده بود. پرسش مهم اکنون این است: هدف از این عملیات چه بود؟ و آیا چنین اقدامی ایالات متحده را به امنیت و ثبات نزدیک‌‌‌تر می‌کند یا منطقه را وارد یک جنگ تمام‌‌‌عیار می‌‌‌سازد؟

این تحولات به‌‌‌درستی یادآور جنگ عراق برای بسیاری از آمریکایی‌‌‌هاست؛ جنگی که ترامپ بارها مدعی مخالفت با آن شده بود. این بار نیز او و همراهانش تلاش کرده‌‌‌اند مداخله احتمالی آمریکا در ایران را محدود جلوه دهند و آن را در چارچوب حمله‌‌‌ای دقیق به تاسیسات غنی‌‌‌سازی فردو تبیین کنند؛ تاسیساتی زیرزمینی که رژیم صهیونیستی به‌‌‌تنهایی توان تخریب آن را نداشت. اما حتی چنین حمله‌‌‌ای «محدود» هم با ریسک‌‌‌های بزرگی همراه خواهد بود: از جمله واکنش متقابل ایران علیه پایگاه‌‌‌های آمریکا در منطقه یا عملیات تلافی‌‌‌جویانه علیه منافع آمریکایی در خارج از کشور که می‌‌‌تواند مداخله آمریکا را به بحرانی طولانی‌‌‌تر تبدیل کند. افزون بر آن، ورود نظامی به چنین جنگی، به‌‌‌جای توقف برنامه هسته‌‌‌ای ایران، احتمالا دستیابی به راه‌‌‌حلی پایدار را دشوارتر خواهد کرد.

آسیب‌‌‌شناسی سیاستگذاری آمریکا

اظهارات مقامات آمریکا و رژیم صهیونیستی درباره حمله به ایران، بازتاب دو بیماری مزمن در سیاست خارجی آمریکا طی یک قرن گذشته است: نخست، باور افراطی به توان نیروی هوایی برای دستیابی به اهداف راهبردی؛ دوم، اعتماد ساده‌‌‌انگارانه به امکان سرنگونی سریع دولت‌های دشمن و جایگزینی آنها با نظام‌‌‌هایی مطلوب. رژیم صهیونیستی مدعی است که نیروهای مسلح این رژیم و سازمان موساد در حال تضعیف ظرفیت‌‌‌های برنامه هسته‌‌‌ای ایران هستند. تاسیسات فردو، که تنها بمب‌‌‌افکن‌‌‌های آمریکا با بمب‌‌‌های سنگرشکن به وزن 13‌هزار کیلو قادر به تخریب آن‌‌‌اند، به‌‌‌عنوان آخرین حلقه برنامه هسته‌‌‌ای ایران معرفی می‌‌‌شد. به گفته مقامات آمریکایی بمب GBU-57 قادر به نفوذ در لایه‌‌‌های عمیق بتنی تاسیسات فردو است، اما واقعیت این است که میزان موفقیت این حمله در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. فردو طبق ارزیابی‌‌‌ها در عمق ۸۰ تا ۱۱۰ متری کوه دفن شده و برای تخریب آن، چند بمب دقیق باید با نهایت دقت پرتاب شوند. اگر این ماموریت شکست بخورد، نه‌‌‌تنها ایران می‌‌‌تواند برنامه هسته‌‌‌ای خود را به‌‌‌سرعت بازسازی کند، بلکه انگیزه‌ای برای تولید سلاح هسته‌‌‌ای خواهد یافت تا در برابر حملات آتی بازدارندگی ایجاد کند.

توهم تغییر رژیم

بیماری دوم در سیاست آمریکا، خوش‌‌‌خیالی خطرناک درباره فروپاشی سریع و استقرار نظمی تازه است. نخست‌‌‌وزیر رژیم صهیونیستی، بنیامین نتانیاهو، سال‌هاست که از تغییر نظام در ایران حمایت می‌کند و اخیرا نیز صریحا مدعی شده که این رژیم در حال «ایجاد ابزارهایی برای آزادی مردم ایران» است. ترامپ نیز گه‌‌‌گاه از تمایل به تغییر نظام سخن گفته و با لحنی تهدیدآمیز افزود که آمریکا «حداقل فعلا» قصد ورود ندارد. اما برخلاف این تحلیل‌‌‌ها، حذف مقامات به‌‌‌معنای فروپاشی نیست. پس از ۴۶ سال، نهادهای نظام مستقر و نیرومندند. مدافعان ترور گاه به تجربه ترور رهبران حزب‌‌‌الله توسط رژیم صهیونیستی اشاره می‌کنند، ولی حزب‌‌‌الله همچنان پابرجاست و ایران به‌‌‌مراتب قدرتمندتر از لبنان است.

پروسه تغییر رژیم مستلزم حمله زمینی گسترده است؛ قابلیتی که رژیم صهیونیستی ندارد و تنها با اعزام نیروهای آمریکایی ممکن است. افکار عمومی آمریکا نیز به‌‌‌درستی تمایلی به مداخله نظامی جدید در خاورمیانه ندارد. نظرسنجی‌‌‌ها نشان می‌دهند اکثریت آمریکایی‌‌‌ها با هرگونه عملیات نظامی در ایران مخالف‌‌‌اند.

پیروزی‌‌‌های سراب‌‌‌گونه

حتی در صورت موفقیت آمریکا و رژیم صهیونیستی در تخریب فردو این دستاوردها موقت یا پرهزینه خواهند بود. تاسیسات را می‌‌‌توان بازسازی کرد. تجربه‌‌‌های ۲۵ سال گذشته نشان داده که پیروزی نظامی الزاما به موفقیت سیاسی نمی‌‌‌انجامد. تخریب فردو ممکن است به برنامه هسته‌‌‌ای ایران ضربه وارد کند، اما طبق برخی گزارش‌‌‌ها، ایران این مرکز را گسترش داده و بخشی از فناوری هسته‌‌‌ای را در مکان‌‌‌هایی ذخیره کرده که از حمله در امان بمانند. حتی در بهترین سناریو، دانش بومی دانشمندان ایرانی باقی می‌‌‌ماند و حجم بالایی از اورانیوم غنی‌‌‌شده ایران که در مناطق مختلف پنهان شده، احتمالا از تخریب مصون می‌‌‌ماند. در این صورت، ایران می‌‌‌تواند با سرعت بیشتری بازسازی را آغاز کند، آن هم در شرایطی پنهان‌‌‌تر و بدون نظارت آژانس، به‌‌‌ویژه اگر از پیمان منع گسترش سلاح‌‌‌های هسته‌‌‌ای (NPT) خارج شود.

زمان، کافی نیست

مدافعان مداخله می‌‌‌گویند حتی اگر نتوان برنامه هسته‌‌‌ای ایران را متوقف کرد، می‌‌‌توان روند آن را به تاخیر انداخت. برخی منابع نظامی صهیونیستی می‌‌‌گویند حملات اخیر تنها چند ماه زمان خریده است. اما هدف واقعی، توقف کامل برنامه هسته‌‌‌ای است، نه ایجاد تاخیر موقت در مسیر پیشرفت این برنامه. نتیجه محتمل‌‌‌تر آن است که ایران باور کند تنها راه حفظ امنیت خود، دستیابی به بازدارندگی هسته‌‌‌ای است.

تجربه عراق و لیبی، در برابر کره‌شمالی، درس روشنی در این زمینه است. و حتی اگر باور کنیم این حمله موفقیت‌‌‌آمیز بوده است، باز هم گزینه‌‌‌ای بسیار پرهزینه‌‌‌تر از توافقی دیپلماتیک است؛ توافقی که امکان راستی‌‌‌آزمایی دقیق فراهم می‌‌‌کرد و زمان کافی برای شناسایی نقض‌‌‌های مربوطه را در اختیار ما می‌‌‌گذاشت. عواقب این تصمیم ترامپ می‌‌‌تواند میراثی خطرناک و پرهزینه برای آمریکا و امنیت منطقه به‌‌‌جا گذارد. یک قمار سیاسی تازه‌‌‌ که ممکن است برای دهه‌‌‌ها، واشنگتن را در خاورمیانه زمین‌‌‌گیر کند.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات