ایران در بحران آب؛ آیا «روز صفر آب» فرارسیده؟

یک پژوهشگر حوزه آب میگوید: در صحبتهای برخی از مسئولان بهوضوح میبینید که میگویند ما جیرهبندی آب نداریم و هیچ مشکلی بهوجود نمیآید، فقط مردم صرفهجویی کنند، بدون اینکه مفهوم کلمات معلوم باشد و در واقع اصل داستان کتمان میشود. وقتی مسئولان به مصرفکننده میگویند پمپ و مخزن برای آب بگذارد، یعنی فشار آب شبکه را به هر دلیلی کاهش داده و آب را جیرهبندی کردهاند؛ در اصطلاح میگویند فشار شبکه را مدیریت کردهاند.
وضعیت منابع آبی در ایران مدتهاست به موضوعی نگرانکننده تبدیل شده و سطح آب در سدهای کشور به مرز هشدار رسیده و صحبتها به «روز صفر آب» کشیده شده است.
به گزارش خبر آنلاین، در این راستا برای بررسی وضعیت فعلی بحران آب در کشور با مهدی فصیحی هرندی، پژوهشگر حوزه آب، گفتوگویی در گرفته است.
چرا وضعیت آب در کشور بحرانی شده است؟
ما هیچ درسی از گذشته نمیگیریم و هیچ هشداری در خصوص کاهش منابع آبی از طرف کارشناسان متخصص در حوزه آب، برای نظام تدبیر کشور معنادار نمیشود. وقتی سد وشمگیر که آب شهر همدان را تأمین میکرد در سال ۱۴۰۱ خشک شد، عملاً «روز صفر آب» فرا رسید ولی سیستم حکمرانی درس نگرفت؛ ۷ سال پیش یادداشتی با عنوان «روز صفر آب اصفهان» درباره بحران آب نوشتم و هشدار دادم اما باز هم کسی توجه نکرد. پیشبینی وضعیت فعلی آب ایران و بحرانی شدن آن نبوغ نمیخواست و نیاز نبود که نوستراداموس باشیم؛ مثل روز روشن بود که این اتفاق میافتد.
آیا ایران در گذشته هم با کمبود آب مواجه بوده است؟
بله؛ در سال ۱۳۵۳، عبدالمجید مجیدی، رئیس سازمان برنامه وقت، یک نامه محرمانه به وزیر آب و برق کشور نوشته بود و در آن گفته بود که تهران برای ۵ و نیم میلیون نفر ظرفیت زیستی دارد. در آن زمان و با آن منابع آب و ظرفیت سکونت، اکنون بعضی میگویند ظرفیت زیستی تهران به ۳ و نیم میلیون نفر رسیده است، در حالیکه جمعیت فعلی تهران و حومه به حدود ۱۵ میلیون نفر رسیده و طبیعی است که به بنبست میخوریم.
در صحبتهای برخی از مسئولان بهوضوح میبینید که میگویند ما مسئله جیرهبندی آب نداریم و هیچ مشکلی بهوجود نمیآید، فقط مردم صرفهجویی کنند؛ بدون اینکه مفهوم کلمات معلوم باشد و در واقع اصل داستان کتمان شود. وقتی مسئولان به مصرفکننده میگویند پمپ و مخزن برای آب بگذارد، یعنی فشار آب شبکه را به هر دلیلی کاهش داده و آب را جیرهبندی کردهاند. در اصطلاح میگویند فشار شبکه را مدیریت کردهاند؛ وقتی فشار آب کاهش یابد، به منازلی که در ارتفاع هستند آب کمتری میرسد. این یعنی آب کم داریم. به جای مدیریت مصرف، باید به مدیریت تقاضا، مدیریت آمایش سرزمینی، و هشدارهای جدی توجه کنیم. اما مدام آب میآوریم، سدهای مختلف را وارد مدار مصرف میکنیم، و در نهایت به پایان میرسد و وضعیت کنونی حاکم میشود.
نظر شما درباره قرار گرفتن بسیاری از نقاط کشور در وضعیت «روز صفر آب» چیست؟
ما الان به ورطه «روز صفر آب» افتادهایم؛ بعضیها فکر میکنند روز صفر یعنی خشکی سد تا بتوان کف آن را جارو کرد؛ نه، اینطور نیست. روز صفر یعنی سطح آب به حدی برسد که آبگیر سد دیگر نتواند آب را به تصفیهخانه منتقل کند.
سؤال مهم این است که تا چه زمانی برای راهحلهای تأمینی بودجه بگذاریم و به آن بها بدهیم، در حالی که برای راهحلهایی که به مدیریت مصرف و مدیریت تقاضا منجر میشود بهایی قائل نمیشویم؟ چطور است که برای طرحهای انتقال آب بودجه داریم اما برای مدیریت تقاضا نداریم؟
راهحلهای بینالمللی برای عبور از بحران کمآبی چیست؟
در دنیا، در اجرای روشهای کنترل هدررفت آب و انشعابات، پرداخت هزینه مستقیم صورت نمیگیرد. برای آن مدل تجاری تعریف میکنند و سرمایهگذار و دستگاه مربوطه، در نهایت با انجام توافقی، طرح مربوطه را اجرا و ارزش مازاد ایجاد میکنند.
پیشنهاد شما برای کاهش مصرف آب در کشور چیست؟
در روشهای حل مسئله آب در کشور هیچ خلاقیتی نمیبینم و فقط حرفهای تکراری زده میشود. من که متخصص حوزه آب هستم، مفهوم ۱۰ درصد صرفهجویی که مسئولان به مردم میگویند را متوجه نمیشوم. تغییر رفتار مصرفکننده مشوق میخواهد؛ با حرف، بنر و مصاحبه نمیشود مصرفکننده را به کاهش مصرف آب واداشت. از طرفی میگویند کشاورزی آب کشور را سر میکشد، از طرف دیگر هیچ خلاقیتی برای صرفهجویی کشاورز در مصرف آب نداریم.
الان در شرایطی هستیم که حتی کاهش مصرف در حجم لیتر هم برای ما اهمیت دارد. بنابراین، هر سازوکاری مانند توقف آبیاری چمنها و تغییر منظر چمن به منظر خشک یا دیگر صرفهجوییها همراه با مشوقهای تعرفهای باید بهصورت خلاقانه لحاظ شود.
تفکیک آب شرب و غیرشرب چقدر در عدم تشدید بحران آب اثرگذار است؟
هیچ اهمیتی ندارد که چند درصد کم یا زیاد از آب کشور در کشاورزی صرف میشود. داستان این است که حتی اگر فقط یک درصد از آب کشور در شهری چون تهران در بخش شرب مصرف شود و نتوانیم همین مقدار را تأمین کنیم، این موضوع بالقوه یک بحران اجتماعی و امنیتی است. موضوعاتی مانند میزان مصرف در بخش کشاورزی یا خانگی در زمان بحران، نوعی انحراف اذهان عمومیاند و طرح آن دردی را دوا نمیکند.
تفکیک آب شرب و غیرشرب میتواند در میانمدت به رفع بحران کمک کند. با انجام این تفکیک، حداقل ۱۵ تا ۲۵ درصد در مصرف آب صرفهجویی میشود که البته بستگی به الگوی مصرف دارد. نگاه اقتصادی به آب مهم است ولی آب مانند سایر نهادهها نیست. با سوخت و برق تفاوت دارد، چون آب را نمیتوان تولید کرد.
برق در هر کجا میتواند تولید شود و در جای دیگر مصرف شود؛ مناقشهای ایجاد نمیکند، ولی آب اینگونه نیست. لذا رفتار اقتصادی با آب، ماهیتاً با سایر نهادهها متفاوت است. به همین دلیل، واقعی کردن تعرفههای حامل انرژی آب شرب باید با خلاقیت همراه باشد. مثلاً تعرفه اعتباری به گونهای باشد که فرد در چارچوب الگوی مصرف (۱۳۰ لیتر در شبانهروز)، قیمت جاری و مصوب را پرداخت کند؛ برای مصرف بیشتر باید قیمت واقعی را بپردازد. البته این فقط یک مثال است و باید روی آن کار کارشناسی شود.