به مناسبت روز خبرنگار؛
دلنوشتهای برای آنان که بیصدا فریاد شدند

در روزگار پرهیاهوی ما، برخی فریادها در سکوت گم میشوند؛ آنان که بیصدا ایستادند و برای عدالت، طبیعت یا حقانیت جنگیدند، اما صدایشان کمتر شنیده شد. این دلنوشته به یادشان و برای همه آنهایی است که با جان و دل، بیهیچ توقعی، فریاد شدند.
آیدین سلمانیان؛ در هیاهوی روزهایی که نامها پررنگتر از معناها میشوند،
عدهای هستند که مینویسند…
بیآنکه امضایشان پای خبر باشد.
میدوند، پیگیری میکنند،
بیآنکه عکسی از آنها در قاب تقدیرنامهای ثبت شود.
خبرنگارانی که در سکوت میسوزند
و با کمترینها، بیشترین بار مسئولیت را بر دوش میکشند.
نه چشمبهراه لوحاند،
نه مشتاق سکو و نور و تریبون؛
فقط دلشان گرم است به نجات حقیقت از میان غبار فراموشیها...
آنها فریاد میزنند
اما کسی صدایشان را تیتر نمیکند.
با قلم میجنگند
اما بیسلاح، بیسپر، بیسپاس...
و همینجاست که باید ایستاد،
کلاه از سر برداشت،
و به احترامشان سکوت کرد...