طرف مرد آبروداری است. کارمند شرکت واحد است و اصلا فکرش را هم نمیکردم که بنشیند روبهرویم، دستمالش را روی صورتش بگیرد و هقهق کند. آنقدر گریه کرد که حد نداشت. میگفت، خانم اعظم کاخ کوچک من همان خانه اجارهای ۷۳ متری بود با سه فرزند و همسر جوانم. خانه را تحویل دادیم، پول پسانداز را خرج کردیم، حالا موقتا در زیرزمین خانه اقوام زندگی میکنیم تا بتوانم کاری بکنم. میگوید همسرش تعدیل نیرو شده و یکمرتبه درآمد سه میلیون تومانی را از کف دادهاند. مرد مجبور است با حقوق ماهی چهارمیلیونی، سهمیلیونو…