دو هفته روستا هیچ آبی نداشت آنچه بود، بقایای آب باران در آبانبار قدیمی مرکز روستا بود. صبحها زنان روستا راهی آبانبار میشدند، اگر بخت با آنها یار بود، پشت موتور شوهرشان مینشستند و دبه آب را با موتور به خانه باز میگرداندند، اگر نه دبه ۲۰ لیتری جایی جز روی سر زنان جزیره پیدا نمیکرد. خالو معمار میگوید که فقط در چند ماه پایانی سال، گذشته برای خانواده شش نفریاش، بیش از یک میلیون تومان پول خرید آب داده است، آن هم در شرایطی که در روستا کاری ندارد.