سفر رسمی ژنرال دوایت آیزنهاور، رئیسجمهور وقت آمریکا، به تهران در پاییز ۱۳۳۸، نقطه عطفی در روابط ایران و ایالات متحده بود؛ سفری ششساعته که با پیامهای صریح ژئوپلیتیکی، تأکید بر اهمیت استراتژیک ایران و هشدار درباره ناکارآمدی سرکوب نظامی همراه شد و مسیر تازهای در مناسبات دو کشور گشود.
حتی در خوشبینانهترین تفسیر از انقلاب ماگا، ترامپ تا اینجای کار آسیبهای ماندگاری به نهادهای داخلی ایالات متحده، اتحادهای بینالمللی و اعتبار اخلاقی کشور وارد کرده است. اگر سرمایهگذاران، رأیدهندگان یا دادگاهها مسیر او را مسدود کنند، احتمالاً با شدت بیشتری به این نهادها حمله خواهد کرد. با در اختیار داشتن وزارت دادگستری که اکنون به شدت سیاسی شده است، او ممکن است به تعقیب مخالفان سیاسی خود بپردازد و با دامن زدن به ترس و آشوب، فضای لازم برای پیشبرد اهدافش را فراهم آورد. در عرصه سیاست خارجی…
۱۳ سال پس از سفر آیزنهاور، تهران دوباره میزبان مردی از کاخ سفید شد؛ اینبار ریچارد نیکسون، رئیسجمهوری که درست پس از توافقی تاریخی با شوروی، مستقیم به ایران آمد.
کیسینجر اشاره کرد علیرغم آن که اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ سرد از قدرت نظامی گستردهای برخوردار بود چین از قدرت اقتصادی و تخصص فنی بیشتری برخوردار است.
وودوارد نزدیک به ۵۰ سال پیش با افشای ماجرای واترگیت «ریچارد نیکسون» رییس جمهوری وقت آمریکا را به پایین کشاند. او برنده دو جایزه پولیتزر (جایزه برتر روزنامه نگاری، ادبیات و موسیقی) است و انتظار میرود خشم هم به عنوان دومین کتاب وودوارد پس از کتاب «ترس» با استقبال بسیاری مواجه شود.