شروع به گفتن کرد: پدرم را هیچ وقت ندیدم. ناپدری داشتم. توی مدرسه شاگرد زرنگی بودم و برای آیندهام رؤیا میبافتم. به نوجوانی که رسیدم آزارهای ناپدریام شروع شد.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۱ مطلب
شروع به گفتن کرد: پدرم را هیچ وقت ندیدم. ناپدری داشتم. توی مدرسه شاگرد زرنگی بودم و برای آیندهام رؤیا میبافتم. به نوجوانی که رسیدم آزارهای ناپدریام شروع شد.