درمان دندانپزشکی برای کودک پنج ساله ایلامی به پایانی تلخ انجامید؛ بر پایه بررسیها و اعلام مسئولان مرتبط، این کودک به دلیل شوک ناگهانی پس از تزریق داروی بیهوشی، جان خود را از دست داده است.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۳۹ مطلب
درمان دندانپزشکی برای کودک پنج ساله ایلامی به پایانی تلخ انجامید؛ بر پایه بررسیها و اعلام مسئولان مرتبط، این کودک به دلیل شوک ناگهانی پس از تزریق داروی بیهوشی، جان خود را از دست داده است.
در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد که زن جوان به خاطر شکم درد به بیمارستان مراجعه کرده و در ادامه مشخص شد که یک تکه گاز استریل داخل بدن او جا مانده است.
در اطلاعیه دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان آمده است: پرستار مسئول که میبایست برابر دستور پزشک معالج ویتامین ث تزریق مینمود به دلیل تشابه بسیار زیاد شکل دارو با داروی دیگر، تزریق اشتباهی انجام میدهد و متاسفانه منجر به مرگ شده است.
پدر مهرنوش مقصر اصلی این اتفاق را دستگاههای نظارت بر بهداشت و درمان دانست و گفت: نهاد یا دستگاههای ناظر بر کادر بهداشت و درمان و سلامت مردم باید به گونهای نظارت کنند که هرکسی نتواند در اقدامات پزشکی دخالت کند و پزشکها محل کار و یا پروانهشان را به خاطر پول در اختیار افراد غیر پزشک نگذارند.
جراحی ۴ ساعته و نفسگیر روی زن جوان با بیهوشی کامل انجام شد، اما وقتی «سارا» به هوش آمد حال چندان مساعدی نداشت. چندین آزمایش از او گرفته شد و با وجودی که کلینیک امکانات و تجهیزات تخصصی بیمارستانی نداشت، اما پزشکان این مرکز با انتقال بیمار به بیمارستان فوق تخصصی مخالفت کرده و وی را دو شب همانجا بستری کردند.
پدر زهرا تصریح کرد: به همین خاطر روز گذشته به حکم صادره اعتراض کردم تا کمیسیون ۷ نفره به پروندهام رسیدگی کنند. طبق نظر پزشکان اگر زهرا آن شب بستری و به او آنتی بیوتیک تزریق میشد حالا زنده بود، اما با سهلانگاری پزشک دخترم از دستمان رفت.
«سیما» یکی دیگر از شاکیهای این پزشک است. تازه دوره کارشناسی ارشدش را تمام کرده بود که برای جراحی بینی پیش این پزشک در کلینیک معتبری در مرکز شهر رفت. اواخر سال ۹۶ بود که جراحی انجام شد، اما پس از چند هفته نه تنها ظاهر بینی، که بافت داخلی آن نیز بهدلیل اشتباه پزشک از بین رفت.
زنی که ساعتی پیش در راهروهای بیمارستان فریاد میکشید، مادر این مرد غمدیده و مادر بزرگ نوزادی است که حالا چند ساعت است که چشم از دنیا فروبسته است! گریه میکند، آرام و بیصدا ضجه میزند، اما انگار که دستش به جایی بند نباشد مدام آسمان را نگاه میکند و از خدا کمک میخواهد. گاهی صدایش بلند میشود و میگوید: «خدایا خودت حقمونو بگیر» و دقایقی بعد نیز آرام و بیصدا گریه میکند.
نیم ساعتی گذشت و سرم رو به تمام شدن بود، اما ناگهان «طاها» احساس گرمای شدیدی داخل بدنش کرد. این موضوع را به پدرش گفت و مرد جوان نیز پیش پزشک رفت و با گزارش شرح حال پسرش از او خواست که فرزندش را معاینه کند، اما او که در حال ویزیت بیماران دیگر بود، حاضر به معاینه بچه نشد و گفت: «طاها» را به خانه ببرند و به او مایعات بدهند تا حالش خوب شود.
این کودک هفت ساله که برای بیرون آوردن پلاتین پای خود به بیمارستان مراجعه کرده بود، قبل از انجام عمل فوت کرد.