عزتالله ضرغامی، وزیر پیشین میراث فرهنگی تأکید کرد: حکومت باید به مردم، سهل بگیرد، آن هم به موقع.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۷۸ مطلب
عزتالله ضرغامی، وزیر پیشین میراث فرهنگی تأکید کرد: حکومت باید به مردم، سهل بگیرد، آن هم به موقع.
محسنی اژه ای رئیس قوه قضاییه گفت: حکومت نمیتواند از کنار مشکلات مردم ساده رد شود. او تاکید کرد: در مورد مسائل باید به اجماع یا شرایط نزدیک به اجماع برسیم.
«حکومتی که دیروزش را از یاد میبرد، کار امروز را هم محاسبه نمیکند. اینکه اشخاص اهل محاسبه و مراقبه نباشند نقصی بزرگ در زندگی آنان است، اما بدتر از آن این است که حکومت بی آنکه پروایی به نتیجه کار خود داشته باشد، هر چه بخواهد بی محاسبه میکند.»
اکنون، با این پرسش تاریخساز مواجهیم که آیا قدرت عزم آن دارد تا برای نجات پوست خویش پوست بیندازد و خود را از خویش برهاند و با توسل به نوعی «ویرتو» (در بیان ماکیاولی یعنی دلیری و خردمندی و انعطافپذیری اخلاقی قدرت که قدرت را قادر به اتحاد با بخت و کسب شرف و افتخار و نـام بلنـد میکند) خویش را از زوال و انحطاط رهایی دهد یا کماکان با اتکا و اتکال و اتصال به شمشیر چوبین و شکسته فالوسی خویش و مست و شاد و بیعنایت به بدعهدی و بیمهری سپهر پیر (یا به تعبیر ماکیاولی «بخت») آن ره میروند که میروند و…
مردم در برابر رفتارهایی واکنش نشان میدهند که خودشان آن را مذموم و مغایر با اخلاق میدانند. نکته جالب این است که اگر حکومت متولی این برخوردها شود نه تنها اثرگذاری برخورد مردمی را ندارد، بلکه مهمتر این است که مردم را در واکنش نسبت به عموم مسائل ناهنجار منفعل میکند و کمکم از این عرصه کنار میروند. برخوردهای رسمی در بهترین حال دقیقا مثل ریختن آشغال زیر فرش است که آشغال را خارج نمیکند، بلکه در بهترین حالت آن را پنهان میکند و دیر یا زود دیگر قابل پنهان کردن نخواهد شد، چرا که پنهان نمودن…
دلشاد تهرانی به مفهوم و نگاه اصلاحی امام علی (ع) نسبت به «تبعیض» اشاره کرد و گفت: تبعیض ظلمی است که حکومت را از درون مانند خوره میخورد، سرمایه اجتماعی را نابود میکند، مردم را مایوس میکند، توانمندان را کنار میزند، ناتوانان را جلو میآورد و داراییهای عمومی را به غارت میبرد بنابراین تبعیض بزرگترین ظلم است.
هیچ اخلاقی، بدون موازنه قدرت و تضمین کافی، پایدار نخواهد ماند. پس رویکرد واقعگرا از این جهت نیز بر رویکرد اخلاقگرا برتری عملی دارد. انتزاعی و اخلاقی کردن امور واقعی مثل قدرت و پول، ممکن است نتایج منفی داشته باشد و حتی اخلاق را زایل کند.
دموکراسی در حال تدافعی قرار دارد. نابرابری فزاینده به این احساس این دامن زده که نهادهای دموکراتیک به شهروندان خود خدمت نمیکنند. اینترنت و رسانههای اجتماعی دچار وضعیت دو قطبی سیاسی و شکافهای فرهنگی هستند که پوپولیستها به راحتی از آن سوء استفاده میکنند.
مردم خسته شدهاند به جای آنکه افق روشنی برای اصلاح امور پس از تغییر هر دولت پیش چشم ببینند شاهد لعن و نفرین آمدگان بررفتگان باشند و به تماشای مجادلهای بنشینند که در سطوح بالای حکمرانی بین مقامات در جریان است و ربط چندانی به آنان پیدا نمیکند.
طبابت تبدیل به یک مذهب شده و واکسن و واکسیناسیون آئین و نماد مقدس مذهبی تازه است و این که توضیح داده نمیشود که چرا با علم به آن که ممکن است افراد جان خود را به خطر اندازند به هر قیمتی میخواهند واکسینه شوند. در چنین شرایطی چه باید کرد؟