مرد جوانی که متهم است برادر خود را به خاطر اختلافات مالی به قتل رسانده در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۴۰ مطلب
مرد جوانی که متهم است برادر خود را به خاطر اختلافات مالی به قتل رسانده در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
جوان ۲۵ سالهای که با همدستی یک شرخر معروف مردی را ربوده و به قتل رسانده بودند، در بازجویی و حین بازسازی صحنه قتل جزئیات تکاندهنده این جنایت را بیان کردند.
مشکلات مالی ۳ برادر در بولوار امامیه مشهد مقابل دانشگاه آزاد درحالی تبدیل به نزاع خیابانی شد که در این میان دو برادر با چاقو و اسلحه به برادر بزرگترشان حمله کردند. در این نزاع برادر کوچکتر با شلیک سه گلوله از یک کلت کمری برادر ۳۷ سالهاش را کشت.
مردی که مدعی بود که برادرش اعضای خانواده را اذیت کرده است را به قتل رساند.
برگه شکایت قضایی از برادر که در داخل جیب مقتول پیدا شد راز یک برادرکشی فجیع در جنوب تهران را فاش کرد.
"شهرام" برادرم را روی یک ویلچر گذاشت، دست و پای او را بست و یک میز را روی به روی او قرار داد و ابزارهای جراحی (چاقو، قیچی جراحی، تیغ و ...) را بر روی میز چیید درست مانند سکانسهای سریال نمایش خانگی "خ.س" که شهرام عاشق این سریال بود!
امید (متهم) گفت: «حرفها به سویی رفت که دیگر من از شدت عصبانیت کنترل خودم را از دست دادم. ناگهان در کشاکش همین مشاجرههای لفظی به درون اتاق رفتم و خنجر نیم متری را از داخل کمد برداشتم و قصد داشتم به داخل کریدور بیایم (جایی که بساط مشروب خواری پهن بود)، ولی ناگهان برادرم را مقابلم دیدم. ابتدا با همان خنجر که در غلاف بود، ضربهای به پایش زدم و سپس خنجر را از غلاف بیرون آوردم و تیغه آن را به سوی برادرم پرت کردم!
کریمی ادامه داد: برادر کوچک نیز چاقو را برمی دارد وضربه ای را به وی وارد می کند اما از بیم بلند شدن برادرش وضرب وجرح وی، دوباره چند ضربه چاقو به او وارد و از منزل فرار می کند.
کامران چند سال قبل یکی از برادرانمان به نام کامبیز را به قتل رساند. او بر سر زمینهای پدری با کامبیز درگیر شد و وی را به قتل رساند. هرچند پدر و مادرم اعلام گذشت کردند، اما مادرم هرگز نتوانست با این غم کنار بیاید و بعد از چند ماه افسردگی دق کرد و مرد. به همین خاطر من از کامران کینه داشتم
این همسایه گفت: سامان جوانی شرور بود و خیلی خانوادهاش را اذیت میکرد. ساسان تنها کسی بود که در برابر او میایستاد. روزی که سامان کشته شد من صدای ساسان را از خانهاش شنیدم و فکر میکنم او در این قتل نقش دارد.