ترنج

در مورد

قصاص

در فرارو بیشتر بخوانید

۵۸۶ مطلب

  • با ترانه قرار گذاشتم؛ من از او درخواست فرصت کردم، اما ترانه قبول نکرد و نهایتا با هم درگیر شدیم. او را به داخل شمشاد‌ها هل دادم و سپس چند ضربه چاقو به شانه چپش زدم. در ادامه ضربات زیاد دیگری به پهلو و شکم او وارد کردم. سپس کیفش را که محتویات آن ۲۵۰ هزار تومان پول، عابربانک، مدارک شناسایی و... بود، برداشتم و چاقو را نیز در داخل شمشاد‌ها پنهان کردم.

  • سال ۹۷ بود که مأموران مراقب در زندان بزرگ تهران متوجه شدند درگیری شدیدی در بخش حمام زندان اتفاق افتاده است. وقتی مأموران برای پایان‌دادن به این درگیری حاضر شدند، پی بردند یکی از زندانیان به‌شدت زخمی شده است و خون زیادی از او می‌رود.

  • آن‌ها یک روز قبل از حادثه سراغ مرد موبایل‌فروش رفتند و با توجه به شیوع کرونا و تعطیلی مغازه‌ها متهم اصلی پرونده از مرد موبایل‌فروش درخواست کرده بود تا روز بعد به مغازه بیاید تا او موبایل درخواستی‌اش را بخرد و مرد موبایل‌فروش هم قبول کرده بود...

  • این یازدهمین محکوم به قصاص است که امسال با گذشت خانواده مقتول و پادرمیانی شورای حل اختلاف فرصت دوباره برای زندگی و جبران اشتباهات یافته است.

  • متهم در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: به محض اینکه پیرزن به داخل حیاط خانه‌اش برگشت، پشت‌سر او به حیاط رفتم، اما او من را دید و فحاشی کرد. آن زن من را به بیرون از خانه هل داد که روی زمین افتادم. همان موقع چاقوی ۲۰‌سانتی‌متری را دیدم که روی زمین افتاده بود. چاقو را برداشتم. پیرزن می‌خواست هر طور شده چاقو را از دستم بگیرد. تیغه چاقو در دستان او بود که چاقو را کشیدم و دستش برید. پیرزن فریاد کشید و به سمت حمام خانه‌اش فرار کرد. من همان لحظه او را تعقیب کردم و مقابل در حمام چهار یا پنج ضربه به…

  • جوان ۴۳ ساله‌ای که ۹ سال قبل در پی نزاع بر سر ناخالصی مواد مخدر، دو نفر را با ضربات چاقو به قتل رسانده بود، در زندان مرکزی مشهد قصاص شد.

  • پدر قاتل بعد از وقوع این جنایت هولناک گفت: «فقط با قصاص پسرم آرام می‌گیرم!» این مرد ۵۶ ساله که از وقوع چنین جنایت هولناکی بسیار متاثر بود افزود: پسرم را به دلیل خلافکاری هایش و بعد از بروز اختلافات خانوادگی بین او و خانواده همسرش، طرد کردم در حالی که من و خانواده خودش را نیز تهدید می‌کرد!

  • متهم درباره شب حادثه گفت: سیامک در خانه‌اش میهمانی داشت و من این را می‌دانستم. می‌خواستم او را بترسانم و جلوی دوستانش تحقیرش کنم تا دیگر نتواند من را تهدید کند. وقتی در خانه را باز کرد، من با سلاح سراغش رفتم و گفتم جلوی دوستانت می‌گویم اگر پولم را ندهی، تو را می‌کشم و به زور پولم را می‌گیرم.

  • من با شوهرم اختلاف دارم و به من ابراز علاقه می‌کرد. همین موضوع باعث شد رابطه‌ای بین من و سعید شروع شود. او از من می‌خواست از بیژن جدا شوم. من دو فرزند داشتم و جدایی از شوهرم خیلی برایم سخت بود؛ تا اینکه یک روز سعید از من پرسید شوهرم کجاست...

  • با تلاش اعضای شورای حل اختلاف، قضات، معتمدین محلی و بخشش و بزرگی خانواده مقتول، یک محکوم به قصاص پس از 9 سال حبس از زندان آزاد شد.