سیحون زادهی ایران بود، اما دل در گرو جهانی داشت که معماریاش برآمده از «روح مکان» باشد، نه تقلید فرمها. او معماری را نه به عنوان رشتهای دانشگاهی که همچون شیوهای از زیستن و اندیشیدن میدید. میگفت: «معماری، شعر من است. من با دیوار و آجر و آسمان، شعر میگویم. معمار واقعی، باید فلسفه بداند، تاریخ بداند، روان انسان را بشناسد، طبیعت را بفهمد. معماری، تنها ساختن یک بنا نیست، ساختن یک انسان است.