اسدالله علم نوشت: « قرار بود امروز صبح شاه، اسحاق رابین، نخست وزیر اسرائیل را به حضور بپذیرد. من کلیه ترتیبات لازم را دادم و ارتشبد نصیری را به استقبال او به فرودگاه فرستادم، و به گارد دستور دادم چطور او را بدون ایجاد سوءظن به کاخ بیاورد، و حتی خدمتکاری را که برای خدمتش انتخاب کردم آدمی بود که حماقتش حدوحصری نداشت و محال بود که بتواند اسحاق رابین را بشناسد.»