ترنج

در مورد

ازدواج

در فرارو بیشتر بخوانید

۱۳۴۳ مطلب

  • در مدت کوتاهی بعد از ازدواج تازه فهمیدم که هدایت نیز به مواد مخدر روان گردان اعتیاد دارد وقتی به او اعتراض کردم مرا کتک مفصلی زد و گفت: «خفه شو!» به تو ارتباطی ندارد از این پس باید هزینه‌های اعتیادم را پرداخت کنی فکر کردی چرا با تو ازدواج کردم؟ چون خواهر زاده ات گفته بود تو می‌توانی از نظر مالی مرا حمایت کنی! برادرت نیز قول یافتن شغلی را به من داده بود و ...

  • نصیحت‌های پدرم نیز فایده‌ای نداشت تا این که روزی مقابل مادرشوهرم ایستادم و به او گفتم: چرا در زندگی من دخالت می‌کنید؟ اگرچه با این جمله مورد توهین و فحاشی قرار گرفتم، اما همسرم مرا وادار کرد تا دست و پای پدر و مادرش را ببوسم وگرنه طلاقم می‌دهد!

  • جیمز لاستد کوتاه قدترین مرد بریتانیا که در زمینه بازیگری فعالیت می کند هنگام ازدواج با همسرش روی چهارپایه قرار گرفته بود.

  • ما حتی در مساله رابطه متعهدانه بلند مدت هم دچار مشکل هستیم. دیگر، مساله فقط ازدواج و تشکیل خانواده و ثبت رخداد ازدواج نیست. ما حتی در رابطه دوستی که ۲ سال، پایدار باشد دچار چالش هستیم. نسل جدید هر چقدر در جذب طرف مقابل، آراستگی، قدرت فیزیکی و بدنسازی ماهر شدند در نگه‌داری رابطه‌ها ناموفق و عقیم هستند.

  • جشن ازدواج ۳۵ زوج سیل زده گلستانی اعم از شیعه و سنی (ترکمن، سیستانی، محلی و ...) که در محل‌های اسکان اضطراری سکونت دارند، در قالب جشن بوی بهار برگزار شد.

  • ریحانه پارسا با انتشار پستی خبر از ازدواج خود داد.

  • نیکلاس کیج در اقدام جنجالی درست ۴ روز پس از ازدواج در لاس‌وگاس به دادگاه مراجعه و درخواست فسخ ازدواج و جدایی کرد.

  • الکس رودریگز 43 ساله بازیکن سابق بیسبال با انداختن حلقه ای به ارزش 5 میلیون دلار در انگشت جنیفر لوپز، او را همسر خود کرد.

  • ماهرخ که حالا ۱۸ سال است ازدواج کرده و دو فرزند دارد، همان ابتدای ازدواج و پس از درک تفاوت خودش و همسرش و دیدن زورگویی‌ها و رفتار‌های غلط او با خودش عهد می‌کند که وقتی در شغلش از قراردادی به استخدامی رسید، طلاق بگیرد: «به خاطر همین زندگی ادامه پیدا کرد و ناخواسته دو بچه هم به دنیا آوردم.

  • چند دقیقه بعد حامد نگاهی به قاضی کرد، به همسرش نزدیک‌تر شد و دست او را گرفت و بوسید. همانجا زیرچشمی نگاهش کرد و گفت: «سپیده جان دوستت دارم... فقط یک بار دیگر فرصت بده تا جبران کنم.» سپیده بغض کرده بود، اما به روی خودش نیاورد و گفت: «باشه. پس زودتر بریم برای خرید سال نو.»

تبلیغات