در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۳۲۵ مطلب
روستا، تداعی کننده زندگی است، تلاشی که هر صبح با صدای طبیعت و صداهای طبیعی آغاز میشود، در پاکی و صمیمیت و با خواب خورشید، به استراحتگاه میرود.
زبالهها سالهای سال است که خوشنشین طبیعت شمال شدهاند. ساحل، جنگل و کنار رودخانه هم ندارد. ماجرای میهمانی زبالهها در نوار شمالی از جنگل شروع میشود و تا ساحل ادامه پیدا میکند. زبالهها هر جایی را که پیدا کردهاند، نشستهاند. بازی بدی را با محیطزیست نوار شمالی شروع کردهاند. بازی مرگ طبیعت و خسارات جیرانناپذیر.
در عصر مدرنیته و آهن دیگر خبری از آرامش و سکوت خلسهآور نیست و انسانها روزها و ماهها جان میکنند تا بلکه تعطیلاتی شود و یک یا چند روزی پناه ببرند به سکوت دشت و کوه و بیابان و همهمه سرگیجهوار شهر و زندگی مدرن را برای چند صباحی هم که شده به کناری نهند.