«مراد» شگرد سرقت از منازل را به من آموخت و گفت: ما خانههای خالی از سکنه را زیر نظر میگیریم و شبانه به آن جا دستبرد میزنیم. سپس اموال سرقتی را به مالخران میفروشیم و پولش را به طور مساوی تقسیم میکنیم. خلاصه من کارم را رها کردم و در پاتوق «مراد مرغی» به زندگی ادامه دادم. صبح تا بعداز ظهر میخوابیدیم و از اوایل غروب هم پس از مصرف مواد مخدر به خیابان میآمدیم تا خانههای خالی را شناسایی کنیم!