ترنج

در مورد

دادگاه

در فرارو بیشتر بخوانید

۱۹۰۶ مطلب

  • افشین گفت: قبول دارم همراه دوستانم نقشه سرقت را اجرا می‌کردیم. دو نفر مقابل در خانه کشیک می‌دادند و سه نفر دیگر وارد خانه می‌شدیم و همه پول و طلا‌ها را سرقت می‌کردیم؛ اما من در همه سرقت‌ها حضور نداشتم. گاهی اوقات دوستانم سه‌نفره برای سرقت وارد خانه می‌شدند و سپس اموال سرقتی را میان خودشان تقسیم می‌کردند.

  • وقتی فرید که با قرار وثیقه آزاد بود در جایگاه ویژه ایستاد، ادعای عجیبی را مطرح کرد. او گفت: قبول دارم همراه برادر کوچکم به خانه نازنین حمله کردیم و هر دو قمه در دست داشتیم؛ اما من ضربه‌ای به خواهرم نزدم و بی‌گناه هستم.

  • بررسی‌های اولیه نشان داد احتمالا مقتول خودکشی کرده است. با تحویل جسد به اولیای‌دم و بعد از مراسم تدفین پدر و مادر متوفی به نام سیاوش به مأموران مراجعه و ادعایی مطرح کردند. آن‌ها گفتند احتمالا پسرشان به قتل رسیده است.

  • دومین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات حسن میرکاظمی معروف به رعیت در شعبه ۵ دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی بابایی برگزار شد.

  • در‌حالی‌که سیاوش منکر اطلاع از سرنوشت عباس بود، تلاش پلیس نیز به نتیجه نرسید و هیچ ردی از پسر گم‌شده به دست نیامد. تا اینکه متهم به قتل اعتراف کرد. با گذشت هشت سال از این ماجرا سیاوش در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.

  • «متهم با کسب مال از طریق نامشروع یک باغ وحش خصوصی که به بهشت گمشده مشهور است را راه اندازی کرد و سبک متفاوتی نسبت به سایر مفسدین اقتصادی به کار گرفت؛ وی این ملک را برای دعوت از افراد تأثیرگذار استفاده میکرد؛ وی کلکسیونی از جمله موتور سیکلت جمع آوری میکرد و گاهی برخی از این کلکسیون را در قالب هدایا ارائه می‌داد.»

  • جلسه رسیدگی به اتهامات حسن میرکاظمی معروف به حسن رعیت به ریاست قاضی بابایی برگزار شد.

  • مأموران پلیس ایران متوجه شدند ابراهیم و خانواده‌اش در خراسان شمالی در نزدیکی مرز ایران و ترکمنستان زندگی می‌کردند و روز حادثه ابراهیم برای شکار بیرون رفته و در‌حالی‌که در جست‌وجوی شکار بوده، احتمالا اشتباهی به مرز ترکمنستان نزدیک و با مأموران مرزبانی درگیر شده است. وقتی پلیس ایران در‌این‌باره از پلیس ترکمنستان توضیح خواست، آن‌ها ادعایی عجیب را مطرح کردند و مدعی شدند ابراهیم خودکشی کرده است.

  • نخست ‌وزیر رژیم صهیونیستی، برای رسیدگی به اتهامات فساد علیه او، در جلسه دادگاه در قدس اشغالی حاضر شد.

  • پرویز گفت: من و میترا ۱۵ سال با هم زندگی کردیم؛ اما اختلاف‌های زیاد ما باعث شد از هم جدا شویم. آن روز وقتی اصرار‌های بیجای همسرم را برای بازگشت به زندگی دیدم، عصبانی شدم. سر همین موضوع دعوا میان ما بالا گرفت و میترا به سمت آشپزخانه رفت.