ولی حرف و حدیث مردم باعث شد عمویم ما را به زور پیش خودش ببرد. شاید همان روز که پا به خانه عمویم گذاشتم، بدبختی روی زندگیام سایه انداخت. عمویم معتاد و مواد فروش بود. وقتی خمار میشد همه را به باد کتک میگرفت و مدام منت جای خواب و خرده غذایی را که به ما میداد، سرمان میگذاشت.