نوشتن این بیانیه یک کار جمعی است، اما تقریبا از تمام کسانی که احضار کردند دو سوال کردند اول اینکه چه کسی این بیانیه را نوشته و چه کسی امضا جمع کرده است برای همین هم بنده به صراحت عرض میکنم با اینکه نویسنده بیانیه من نیستم مسئولیت این کار را میپذیرم
مردم آگاه یا ناآگاه و ثابتقدم صاحبان اصلی کشورند و رأی و خواست آنها باید حرف اول را بزند، اما آنچه اخیرا درباره نظام پارلمانی گفته میشود، دقیق و کارشناسی نیست. نظام پارلمانی شبیه به مدل انگلستان است که وقتی مردم به نمایندگان مجلس رأی میدهند در واقع میدانند که همان زمان به نوعی نخستوزیر و دولت را هم تعیین میکنند؛ یعنی بهطور مشخص لیدر حزب اکثریت نخستوزیر میشود، اما با سازوکار انتخابات در ایران، مجلس نمایندگی همه مردم را برعهده ندارد. اگر سازوکار انتخاباتی تغییر کند، میشود درباره ابعاد…
شکست اصلاحات شکل گرفتن انقلاب، دخالت خارجی و احیانا بروز خشونت در کشور را ممکن میکند. برای اینکه دچار همین وضعی نشویم میگوییم باید اصلاحات را زنده نگهداشت و امید مردم به اصلاحات را حفظ کرد، حتی اگر به قیمت عبور از اصلاحطلبان کنونی باشد.
شخصا موقعی رای میدهم که رای دادنم معنا داشته باشد. یعنی اگر احساس کنم به جایی رسیده ایم که به حسن رای بدهم یا به حسین، تفاوت معناداری نخواهد داشت، به احتمال بسیار زیاد رای نمیدهم. برای اینکه نمیخواهم مسئولیت این انتخاب با من باشد. کسانی که ما را به اینجا میرسانند باید مسئول این وضع باشند. من از سال ۹۲ به غیر از سال ۹۶ در زندان رای دادم؛ چرا که احساسم این بود که رای ما تعیینکننده و اثرگذار است. امروز اگر همان لیست ۹۴ را جلویم بگذارند برای انتخابات ۹۸ رای نمیدهم.
«در میان انبوه چهرههای سیاسی و فرهنگی و فعالان رسانهای و مدنی که نیمروز جمعۀ گرم نیمۀ تیر ماه در مسجد میدان دکتر فاطمی برای همدردی با سیدمصطفی تاجزاده در مراسم ترحیم پدر او شرکت کرده بودند، حضور یک نفر اگر نه نامتجانس که متفاوت به نظر میرسید و احتمالا در ذهن برخی از حاضران یا کسانی که تصاویر را دیدهاند، این پرسش را ایجاد کرده که او - امیر قلعهنویی - چرا آمده و چه ارتباطی داشته است؟
بهترين درس از اين تجربه آن است كه در برابر عظمت اين ملت تعظيم كنيم و راه براي مشاركت آنان در تمام عرصهها بگشاييم و اين ممكن نخواهد شد مگر با رعايت حقوق شهروندي. يعني با احترام گذاشتن به سبك زندگي مردم و اجازه دادن به آنان در گرد آمدن در تشكلهايي كه ميپسندند.
خطای دیگر این نگرش آنست که گویی اگر اصلاح طلبان وارد دولت نشوند، حکومت یکپارچه باقی میماند. حال آنکه در ایران وضعیت «تقسیم بر دو» حاکم است. حداکثر یکسال بعد از اینکه رقیب اصلی حذف و قدرت یکدست میشود، بین جناح حاکم اختلاف میافتد. این که فکر کنیم یک جناح به قدرت برسد که با انسجام مشکلات را حل کند توهم است. مگر از آقای احمدی نژاد همسوتر داشتیم؟ او میگفت: آمده ام تا تیرهای طعنه به جای رهب سراغ من بیاید. حال خود امروز در برابر کل سیستم قد علم کرده است. جالب اینکه ۴۳ نفر از وزرا و معاونینش از…
بعد از اینکه طی اعتراضات سال گذشته شعاری با محتوای «اصلاحطلب-اصولگرا، دیگر تمام ماجرا» مطرح شد، یک سوال به صورت مداوم پرسیده میشود و این است که آیا با گذشت چندین دهه از تقسیم جریانهای سیاسی کشور از چپ و راست به اصلاحطلب و اصولگرا، آیا زمان آن رسیده که بار دیگر شاهد ظهور یک جریان سیاسی باشیم؟
«آقای هاشمی فرزند زمان خودش بود و با تحولات خیلی خوب پیش رفت، کمتر سیاستمداری دیدم که تا این حد با مردم همراه باشد. روستازادهای که در سطح جهانی به سیاستمداری برجسته تبدیل شد. ایشان روحیهای دموکراتیک داشت و در هر شرایطی حاضر شد خود را در معرض رأی مردم قرار دهد. کسی که دائم خود را در معرض رأی مردم قرار میدهد مجبور است با مردم راه بیاید. آخوندی که دغدغهاش پیشرفت ایران بود، به همین جهت كتاب امیرکبیر را نوشت».