ترنج

در مورد

فساد سیستمی

در فرارو بیشتر بخوانید

۱۴ مطلب

  • در جواب کسانی که می‌گویند در کشور فساد سیستمی وجود دارد عرض می‌کنم فساد اگر در جمهوری اسلامی سیستماتیک بود کسی نمی‌توانست پرونده‌های فساد اقتصادی و سیاسی و... را افشا بکند و این پرونده‌ها در مسیر رسیدگی قرار بگیرد. لباس سفید و تمیز است که آلودگی را خوب نشان می‌دهد.

  • بیاییم فرض کنیم فرآیند تجاری ما مانند بسیاری از کشورها، بازار‌محور بود. یعنی بازار تعیین می‌کرد چه کالایی صادر شود، چه کالایی وارد شود و بازار ارز نیز آزاد بود و صادر‌کننده و وارد‌کننده هیچ گونه تعهدی به دولت به خاطر مالکیت ارز نداشتند و بانک مرکزی نیز وظیفه تسویه تجاری و تخصیص و تامین را بر عهده نداشت.

  • در دنیا بانک‌ها دنبال وام‌گیرنده هستند؛ در ایران نمایندگان نامه می‌نویسند تا به افراد وام دهند و وام‌گیرنده طرفدار آقای نماینده شود. فساد حتی در وام ازدواج دیده می‌شود. پس از گرفتن وام، طلاق می‌گیرند.

  • مهدی فضائلی نوشت: فساد در سیستم داریم؟ بله، ولی فساد سیستمی نداریم؛ این‌ها با هم متفاوتند!

  • عباس عبدی نوشت: اولین و مهم‌ترین عامل فساد، ختم شدن همه راه‌ها به روم یا همان دولت است. مجوز می‌دهد، ارز می‌دهد، اجازه صادرات و واردات می‌دهد، وام در دست آن است و خلاصه هر کاری بخواهید انجام دهید، دولت حی و حاضر است و دست فعالان اقتصادی زیر ساطور آن است. پرداخت ارز ۴۲۰۰ تومانی یا هر ارز دیگری با قیمت غیرواقعی، پرداخت وام، صدور مجوز و… همه این‌ها ذاتا فساد است.

  • در حالی که با اجرای صحیح و دقیق قانون «از کجا آورده اید» می‌توان به راحتی سره را از ناسره تشخیص داد و متخلفین و خائنین به بیت المال را پای میز محاکمه کشاند. اما یقه سفید‌ها در واقع همیشه در هر شرایطی در امان می‌مانند و فقط برخی از آن‌ها هستند که گرفتار شده و محاکمه می‌شوند.

  • ابوذر و سلیمان در فرهنگ ما نماد پاکدستی اند. روحانی قبلا هم در جای دیگری نام ابوذر و سلمان فارسی را به زبان آورده بود. او آذرماه ۹۳ در همایش ملی ارتقای سلامت اداری و مبارزه با فساد گفت: "اگر اطلاعات، تفنگ، پول، روزنامه، خبرگزاری و دیگر مظاهر قدرت در یک نهاد جمع شود، ابوذر و سلمان هم باشد، فاسد می‌شود. "

  • کسانی که این حجم نقدینگی را در دست دارند جزء همان سه چهار درصدی‌هایی هستند که آقای قالیباف در انتخابات گذشته بیان می‌کرد هستند. البته نمی‌گویم که میزان آن‌ها چهار درصد است. من اعتقادی به آماری که از سوی مراکز رسمی اعلام می‌شود ندارم. اما این آمار‌ها حدودی را به ما نشان می‌دهند که این حدود به‌هرحال می‌تواند ما را راهنمایی که تعداد کثیری از این جامعه شاهد این نقدینگی نیستند و حداقلی از افراد جامعه وابسته به قدرت و ثروت دارای این نقدینگی‌ها هستند. معاملات این اقلیت شفاف نیست.

  • جامعه ما تلاطمات زیادی را پشت سر گذاشته است؛ انقلاب، هشت سال جنگ و... ما تحولات عمده ملی در جامعه داشتیم که همچنان اثراتشان بر جامعه قابل مشاهده است. ضمن اینکه بعد از جنگ نظامی خودمان جامعه را در حالت جنگ سرد نگاه داشتیم. مخصوصا در حوزه اقتصاد.

  • "در چنین جامعه‌ای که به قول "امیل دورکیم" «رسیدن به هدف با راه‌هایی که برای رسیدن به هدف طی می‌شود تناسب ندارد» مردم احساس می‌کنند هرچقدر قانونمند و سالم باشند ممکن است به هدف نرسند. این احساس موجب ناامنی فکری خواهد شد."