ترنج

در مورد

سرافراز

در فرارو بیشتر بخوانید

۷۹ مطلب

  • محمد سرافراز رئیس اسبق صداوسیما گفت: ما یک بررسی کردیم و متوجه شدیم درآمد‌های سازمان [فقط]از آگهی‌ها خیلی بیشتر از آن هزار میلیارد [بودجه سازمان در زمان خودش]و خیلی بیشتر از بودجه الان است. او برآورد کرده این آگهی‌ها از سال ۹۴ تا الان باید ۵ برابر و درآمد سازمان از آن معادل ۱۰ هزار میلیارد شده باشد و می‌گوید، می‌توان به دولت کمک کرد.

  • مگر در همان اردیبهشت ۹۵ که سازمان را ترک کرد و صد‌ها پرسش برای آگاهان سیاسی و اهالی رسانه‌ها پیش آمد، نمی‌توانست دلایل امروزی را با آنان در میان بگذارد؟ و نیز اگر این افشاگری‌ها به‌منظور زمینه‌سازی برای آینده خویش است راه به جایی نمی‌برد.

  • غلامحسین اسماعیلی در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه برداشت قوه قضائیه از ماجرای قتل یک روحانی در همدان چیست؟ آیا این اقدام سازمان یافته بود است؟ و آیا مستند و ادله‌ای بوده است که او تحت تأثیر توئیت مهناز افشار این اقدام را انجام داده است؟ بیان کرد: در این پرونده هنوز تحقیقات مقدماتی به اتمام نرسیده، اما اولاً ارتکاب قتل از ناحیه قاتل با تصمیم گیری بوده و ابزار و آلات قتاله را آماده کرده و به محل وقوع جنایت با انگیزه ارتکاب جرم مراجعه کرده و این طلبه عزیز را به شهادت رسانده‌اند.

  • فارس: «طائب» اسم رمز طراحی عملیات‌هایی است که سند شش‌دانگ آن در اختیار احمدی‌نژاد است. ضدانقلاب و حتی اصلاح‌طلبان نیز به این شکل روی یک نفر تمرکز نکردند. این اسم رمز مهم‌ترین نشانه برای جای پای احمدی‌نژاد است. احمدی‌نژاد اطلاعات سپاه را مهم‌ترین عامل دستگیری و محاکمه نزدیکانش (بقایی و مشایی) می‌داند.

  • اما آنچه در این میان باز هم جالب به نظر می‌رسد این است که گویا دشمن مشترک این بار هم دوستی آورده به عبارتی دشمنی احمدی‌نژادی‌ها با هاشمی رفسنجانی که از سال ۸۴ تاکنون عیان است و منجر به دوگانه‌سازی احمدی‌نژاد- هاشمی شد، این بار از سوی سرافراز و دستیار ویژه‌اش به منصه ظهور گذاشته شد و حمله به هاشمی هم در بخشی از این مصاحبه گنجانده شد.

  • سرافراز افزود: توجیه آنها برای اتهام جاسوسی به خانم میرقلی خان این بود که ۵ سال در زندان‌های آمریکا به سرنبرده است.

  • بنابراين اشكال اينجا بود كه دخالت‌هايي در صداوسيما شد و كار به جايي رسيد كه احساس كردم استقلال و اقتدار صداوسيما در حال مخدوش‌شدن است! در واقع کار به جايي رسيد كه بايد اين روند متوقف مي‌شد؛ يعني يا بايد اين روند متوقف مي‌شد يا من كه حاضر نبودم با آن شکل كار كنم، بايد كنار مي‌رفتم!