ترنج

در مورد

یوسف اباذری

در فرارو بیشتر بخوانید

۱۳ مطلب

  • زیمل در مواجهه با طبقه دارا بر کلبی مسلکی آن‌ها تاکید می‌کند و معتقد است، چون این طبقه هیچ ارزش دیگری ندارند، با بریز و بپاش‌های مختلف می‌خواهند صاحب ارزش شوند. در ایران هم طبقه دارا دچار چنین خصوصیاتی است که زیمل از آن‌ها یاد می‌کند. پول آزادی‌بخش است، چون پول ردپای خودش را گم می‌کند.

  • شاید یکی از درس‌هایی که کرونا به ما داد، مشابه همان درسی است که طاعون به دولت‌های اروپایی داد که بروید سراغ «بهداشت برای همگان». بروید سراغ بهداشت و پزشکی برای همگان و برای ضعیف‌ترین اقشار و برای همگان، چه کشور جهان سومی باشد، چه کشور آفریقایی؛ چون همه این‌ها به هم متصل‌اند.

  • منتقدان "اباذری" می‌گویند که او اساسا در اندازه‌ای نیست که درباره "رضا براهنی" سخن بگوید. آن‌ها مدعی اند که براهنی میراث مکتوب بسیار عظیمی در ادبیات و شعر دارد، اما اباذری هیچ اثر مکتوبی ندارد که براساس آن مورد قضاوت قرار گیرد.منتقدان اباذری او را با "احمد فردید" استاد فلسفه دانشگاه تهران مقایسه می‌کنند که هیچ اثر مکتوبی نداشت، اما سخرانی‌های جنجالی و مریدان فراوان داشت.

  • تحلیل جغرافیای سیاسیِ ایران کار دشواری است. جغرافیایی که آمیزه‌ای است از شرایط منطقه‌ای و جهانی. با توصیفِ صرف کنش‌های اعتراضی و دل‌بستن به کنشگران طبقات اجتماعی ناهمگن بعید است به راهکار درستی رسید و براساس آن راهکار دست به تحلیل ساختار‌ها زد. آن‌هم کنش‌های اجتماعی که برخی تسری پیدا نمی‌کنند و البته برخی نیز به‌هم پیوسته و مکمل یکدیگرند، اما به‌دشواری می‌توان ارتباطی ارگانیک بین آن‌ها پیدا کرد. ساختار سیاسی ایران هنوز بر لولا‌های خود می‌چرخد.

  • الان زن ۶۰‌ساله باید با دختر ۱۸‌ساله رقابت کند تا شوهر خود را نگه دارد.... طبقه متوسطی که پول دارد و کار نمی‌کند و شب تا صبح و صبح تا شب مشغول خوش‌گذرانی و نوشتن لاطائلات در مجازی و جو درست کردن است؛ «چرا زنان نمی‌روند ورزشگاه؟». برای اینکه تمام رستاخیز جهان را در آزادی جنسی، آزادی خرید، آزادی مصرف می‌داند و نه آزادی سیاسی. چنین آدمی اصلا نیاز به آزادی سیاسی ندارد، مگر می‌خواهد چه بگوید؟!

  • یوسف اباذری به نقش محمد قوچانی و نشریات او در هژمونیک کردن ایده بازار آزاد در ایران اشاره کرد و گسترش ایده ایرانشهری در سطح جامعه را نیز مرهون تریبونی دانست که نشریات قوچانی در اختیار سید جواد طباطبایی قرار داده‌اند. او با تاکید بر تعارض بنیادین بازار آزاد و ایدئولوژی‌های شوونیستی از جمله ایده ایرانشهری، تبلیغ این دست ایدئولوژی‌ها در نشریات قوچانی را ناشی از ضعف نظری و تناقضات فکری این دو نحله در ایران دانست.

  • اباذری هم‌چنین ایرانشهری و باستان‌گرایی رایج را تفکراتی اقتدارگرا و تداوم جریان ایران‌پرستی بعد از مشروطیت دانست که نمود سیاسی آن احزاب سومکا و پان‌ایرانیست بوده و تجلی آن در دوران شاه سابق تابلوی مشهور شاه-خدا-میهنی بود که سرکار استوارها بالای سر خود آویزان می‌کردند.