ترنج

در مورد

خرید و فروش کودکان

در فرارو بیشتر بخوانید

۱ مطلب

  • «همین زمستان یک مرد خیلی پول‌دار اینجا آمد و دنبال دخترش می‌گشت. می‌گفت دخترِ معتادم از خانه فرار کرده. بنز داشت و می‌گفت قبلا رد دخترم را گرفتیم که اینجا می‌آمد و جنس مصرف می‌کرد. همین‌جا آتش روشن کردیم و هر کسی می‌آمد عکس را نشان می‌دادیم. سرآخر یک نفر گفت من می‌شناسمش و توی فلان پاتوق است و قرار شد به بهانه‌ای دختر را اینجا بیاورد و شیرینی خودش را هم بگیرد. واقعا هم دختر را آورد و پدر و دختر یک‌ ساعت در بغل هم گریه می‌کردند.»

۱