ترنج

در مورد

تحلیل گر

در فرارو بیشتر بخوانید

۸۵ مطلب

  • عباس عبدی تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی می‌گوید: از سال ۱۳۸۴ به ویژه از ۱۳۸۸ به بعد روند بی‌توجهی به حجاب که پیش‌تر هم بود، شدت گرفته و حتی در عمل تبدیل به یک کنش سیاسی نیز شده است. اگر یک زمانی انتخاب رنگ مقنعه یا روسری کنش سیاسی بود، امروز اصل داشتن و نداشتن آن تبدیل به کنش سیاسی شده است.

  • این همه بر قیمت‌گذاری‌ها و دونرخی بودن اعتراض نکنید، این‌ها عوارض ساختار‌های نادرست است که هر از گاهی بروز می‌کند. آب از سرچشمه گل‌آلود است. سرچشمه را باید زلال و شفاف کرد.

  • تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی نوشت: آقای دادستان کل با ادبیاتی به نسبت سیاسی خواستند چیزی را نفی و رد کنند که به‌طور ضمنی خودشان آن را انجام دادند. این ادبیات سوگیرانه شایسته یک حکم قضایی و بی‌طرف نیست و بهتر بود خیلی خلاصه گفته می‌شد حکم نهایی شده و صادر و منتشر خواهد شد و اکثریت قضات قتل را عمد تشخیص دادند.

  • عباس عبدی در یادداشتی نوشت: داعش و طالبان افکار و اعمال‌شان از نظر ما نادرست بود، ولی کمتر دچار تناقضات رفتاری و فکری بودند. در حقیقت آنان از یک دستگاه فکری چارچوب‌دار تبعیت می‌کردند، هر چند منطبق بر واقعیات جهانی و اجتماعی نبود. ولی افکار اصولگرایان ایرانی در مرحله پیش از این ارزیابی است، زیرا چنان تناقضات عجیب و غریبی دارد که مخاطبان را از فهم چارچوب احتمالی آنان ناامید می‌کند.

  • عباس عبدی تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: این طرح‌ها درست در جهت عکس مسائلی است که خصوصاً در دو دهه اخیر برای اصلاح نظام انتخاباتی روی آن تأکید شده. من معتقدم این طرح را برای این داده‌اند که خیلی صریح و روشن این پیام را بدهند که دیگر انتخابات در کشور موضوعیتی ندارد و چیزی شبیه همان تعیین نخست‌وزیر است، اما با این فرایند و سر و شکل. دلیل این که می‌خواهند این گونه رئیس دولت را انتخاب کنند، این است که جرأت تغییر قانون اساسی را ندارند تا رسماً دست به این کار بزنند. یعنی به گمان من از انجام رفراندوم قانون…

  • یک تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی در یادداشتی نوشت: مدیران و سیاستگذاران دچار خطای فاحشی هستند. آنان افکار عمومی را با پروپاگاندا و هوچی‌گری یکسان گرفته‌اند. مشکل نیز از اینجا آغاز می‌شود که پس از مدتی خودشان نیز در تار‌های این خیال باطل گرفتار می‌شوند و پروپاگاندا یا جوسازی‌های خود را نیز باور می‌کنند. این وضعیت به نحوی در میان مخالفان نیز بازتاب پیدا می‌کند و آنان نیز به پروپاگاندا یا همان جوسازی پناه می‌برند.

  • عباس عبدی در گفت و گویی اظهار کرد: جمهوری ایرلند با جمهوری فرانسه فرق می‌کند، با اینکه هر دو جمهوری هستند. جمهوریت بازتاب خواست و فرهنگ عمومی می‌شود، فرهنگ عمومی هرچه باشد، همان می‌آید ساخت قدرت را شکل می‌دهد؛ بنابراین ما چیزی به نام جمهوری اسلامی به‌عنوان اینکه اسلامیت قید جمهوریت باشد، نداریم. اگر بود که می‌گذاشتند حکومت اسلامی، چه دلیلی داشت بگذارند جمهوری اسلامی! از اول می‌گفتند حکومت اسلامی. جمهوریت را که نمی‌توانیم معنایش را خلط کنیم و از بین ببریم.

  • عباس عبدی در یادداشتی می‌نویسد: چرا کسی توان مواجهه با فاسد در فوتبال و ورزش را ندارد؟ چرا به رغم آنکه فساد به عنوان یک واقعیت مسلم در فوتبال مورد قبول عموم اهل نظر است همچنان؛ مواجهه‌ای با این پدیده نمی‌شود؟ مگر چه قدرتی در پشت این ماجرا خوابیده است؟ مواجهه با فساد آن جایی ضعیف می‌شود که باند‌های سیاسی حامی افراد فاسد شوند، ولی مگر فوتبال وابسته به سیاست است؟

  • عباس عبدی در یادداشتی نوشت: حالت دیگر این است که واقعا آن افراد و همکاران از روی خلوص نیت و عقیده راسخ چنان حمایت‌های عجیبی را از آقای قائم‌مقام کرده‌اند که در این صورت یا وی مرتکب جرم شده یا به کلی بی‌گناه است. اگر مرتکب این اندازه بزرگ از جرم شده به طوری که همه دوستان و همکارانش از آن بی‌اطلاع هستند، در این صورت باید به جای دیگری شک کرد. این چه سیستمی است که یک مدیر آن می‌تواند تا این اندازه مرتکب تخلف شود، ولی هیچ کدام از همکاران و ناظران فعالیت‌های او متوجه ماجرا نشده باشند و همچنان او را…

  • عباس عبدی در یادداشتی می‌نویسد: در ایران قحطی سیاستمدار به وجود آمده است. بازی سیاست در ایران را می‌توان مقایسه کرد با مسابقه فوتبالی که صد‌ها نفر از تماشاگران وارد زمین شده باشند و هر کس دنبال زدن گل باشد. به دروازه خودی یا رقیب؟ فرق یا اهمیتی ندارد. داوری، سرگردان. مربی و نظم و انضباط هم وجود ندارد. اگر این بازی زیبا و قابل پیگیری باشد، سیاست‌ورزی در ایران نیز زیباست و قابلیت پیگیری دارد. تا هنگامی که بازی سیاست در ایران قاعده‌مند و با حضور بازیگران صاحب صلاحیت و متکی به رسانه آزاد و مسئول و…