«دوران قاعدگی سختترین روزهاست. سرما تا مغز استخوانت ریشه میاندازد.» روزگاری که هنوز کولبری میان زنان باب نبود، ماشینی تا نیمه راه میبردشان. «الان پیاده میروند تا مرز مریوان.»
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۴۲ مطلب
«دوران قاعدگی سختترین روزهاست. سرما تا مغز استخوانت ریشه میاندازد.» روزگاری که هنوز کولبری میان زنان باب نبود، ماشینی تا نیمه راه میبردشان. «الان پیاده میروند تا مرز مریوان.»
یک کولبر جوان که ارشد اقتصاد دارد و دکترا هم قبول شده، اما به دلیل مشکلات مالی نتوانسته درسش را ادامه دهد.
سخنگوی وزارت امور خارجه از درگذشت کولبران مفقود شده در مرز ترکیه خبر داد.
مهدی خسروی، عضور تیم ملی امید بوکس که برای گذران زندگی ناچار به کولبری است میگوید: کولبری جان جوانان این سرزمین را میگیرد و مجبور میکند تا از اهدافشان دست بکشند.
زانیار کاوه در یک فایل تصویری سخنان خود در همشهری را تکذیب کرده بود. اکنون روزنامه همشهری، در جهت اثبات آنچه پیشتر منتشر کرده بود، فایل صوتی اظهارات آقای کاوه دربارهی دو برادر کولبر را منتشر کرد. در گزارش گفتگویی که روزنامه همشهری منتشر کرده بود، لحظات آخر فرهاد و آزاد خسروی دو برادر کولبر به نقل از زانیار کاوه به تصویر کشیده شده بود که بسیار تکان دهنده بود.
رحمانی فضلی از دبیر شورای امنیت پایدار شرق و غرب کشور خواست تا بررسیهای لازم و کارشناسی برای رسیدن به راهکارهای عملیاتی ایجاد اشتغال پایدار در مناطق مرزنشین انجام شود.
نماینده اصلاحطلب تهران نوشت: روزی روایت شب چلهها، داستان پسرک نوجوانی خواهد شد که همراه برادرش، برای لقمه نانی در سرمای چله جان باختند.
اسحاق جهانگیری این حادثه تلخ را به خانواده زحمتکش و داغدار آنان و مردم شریف مریوان تسلیت گفت و از استاندار کردستان خواست سریعاً برای رسیدگی به وضعیت معیشتی این خانواده نجیب اقدام کند و نتیجه را به اطلاع افکار عمومی برساند.
عثمان پدر دو کولبر جان باخته و گرفتار در بهمن ارتفاعات "ته ته" که هیچ وقت کولبری نکرده و چشمان ضعیفی دارد، از طریق جمع آوری کارتون های آبادی و فروختن آن ها امرار معاش کرده و فرزندانش را بزرگ کرده است، اما اکنون با سخت تر شدن شرایط،آزاد و فرهاد کولبری را برای ادامه زندگی انتخاب می کنند.
آنان سه روز است که همه جا را جستوجو میکنند و وجب به وجب کوه ژالانه در منطقه اورامانات کردستان را میگردند؛ اما هنوز هیچ نشانی از فرهاد نیست. پدر این دو برادر هم آشفته و نگران کنار مردم محلی دنبال فرهاد میگردد تا شاید حداقل پسر دومش نجات پیدا کند.