«من عمیقا دلتنگِ محلهام هستم. جایی که عطر نان تازه و شیرینیهای لذیذ، همه محیط را پُر کرده بود و میشد خوراکیهایی نظیر هوموس و کنافه را در مغازههای مختلف پیدا کرد. کلا فضایی لذت بخش را در محله خود تجربه کردم. من لباسهای زیبایی را به یاد میآورم که در ویترین مغازهها بودند. شب ها، خیابانها مسحورکننده و جادویی بودند و با نورهای فراوان روشن میشدند. با این حال در وضعیت کنونی، تمامی این خاطرات با دردی تلخ فراگرفته شده و محله محبوب من به تلی از خاکستر و تاریکی تبدیل شده است.»