فردا روزنامهها در سراسر دنیا منتشر خواهند شد و ستون من در صفحه آخر روزنامه «شرق» بعد از اینهمه سال خالی خواهد ماند. فردا خورشید طلوع خواهد کرد و مردی جای نوشتن در روزنامه، برای شمارهکردن روزها روی دیوار یک خط تیره خواهد کشید. هه... فردا خاورمیانه همچون همیشه طعم گس یک دانه زیتون را به قیمت خون و نفت، به دل نوعاشقان و نوشاعرانش خواهد گذاشت و باز در این فردای محتمل، کودکی لابهلای کلمات و کتابها و مجلههای قدیمی، دنبال احتمال عشق خواهد گشت. امیدوارم گوشه ذهن شما رد این قلم بماند که انگار…