آن روی دیگر سکه لبخند دانشآموزان و معلمان است که برای رفتن به مدرسه جدید آماده میشوند. مدرسه جدیدشان با جایی که اکنون نامش را کلاس درس گذاشته اند شاید نهایتا ۵۰۰ متر فاصله داشته باشد. وقتی به سمت ساختمان جدید میرفتیم روستاییان کرد از خانههایشان با شربت، چای و شیرینی به استقبالمان آمده بودند. یکی از آنها پیرمردی به اسم رفعت بابایی بود که معاون آموزش و پرورش جوان جوانرود میگفت: زمینش را به مدرسه جدید بخشیده است. وقتی از او پرسیدیم "چرا این کار را کردی؟ " چند ثانیه مکث کرد و گفت: نمیدانم.