در دهههای اخیر، یکی از مهمترین ویژگیهای سیاستگذاری اقتصادی در ایران، میل شدید به استفاده از راهکارهای ساده، مقطعی و اغلب مبتنی بر پولپاشی به جای اصلاحات ساختاری و اصولی بوده است. این رویکرد، اگرچه در کوتاهمدت ممکن است برخی آثار منفی بحرانها را تعدیل کند یا بهعنوان مُسکن عمل کند؛ اما در بلندمدت نهتنها بهبود پایداری ایجاد نمیکند، بلکه به تشدید ناترازیها، افزایش وابستگی اقتصاد به دولت، گسترش پایه پولی، رشد نقدینگی و در نهایت تورمهای مزمن منجر میشود.