ترنج

در مورد

خرافه

در فرارو بیشتر بخوانید

۷ مطلب

  • «خرافه‌های شیرین صد‌ها برابر قدرتمندتر از باور‌های عقلی و یقینی و حتی علمی، در متن زندگی روزمره مردم عمل می‌کنند. خرافه شیرین یعنی آنچه با عقل نمی‌توان درباره آن سخن‌پردازی کرد، اما باید خود را به آن وانهاد و از شیرینی رویایی که در دلت می‌پرورد لذت برد. اتفاقاً هنگامی که تلاش کنی آنها را عقلانی کنی و توجیهات عقلی و نقلی برایشان بیاوری، خون آنها را خواهی ریخت.»

  • ریختن نمک روی سفره برای برخی از جوامع مسیحی بدشگون و نشانه اتفاق‌های بد و شوم است. احتمالا این موضوع به ریختن نمک به‌وسیله یهودا و خیانت او به حضرت مسیح مرتبط است. البته افرادی که به این خرافه اعتقاد راسخ دارند، برای پیشگیری از وقوع حادثه‌ای شوم، پس از ریختن نمک به روی سفره، کمی نمک به شانه چپ فردی که نمک از دستش ریخته است، می‌پاشند. آن‌ها به باور خودشان با این کار چشم شیطان را که قصد بدبخت کردن فرد را دارد، کور می‌کنند یا حتی شیطان را فراری می‌دهند.

  • شاید با خودتان فکر کنید مگر کسی هم پیدا می‌شود که از این طریق به کسی اعتماد کند و در ازای دریافت طلسم برای حل مشکلاتش مبالغ این‌چنینی پرداخت کند؟ اما بد نیست بدانید کانال تلگرامی همین فرد نزدیک به ۱۰ هزار عضو و صفحه اینستاگرامش حدود ۲۸ هزار فالوور دارد! در میان آنها بسیارند افرادی که هزینه مشاور و روانشناس را هزینه‌هایی بیهوده می‌دانند اما حاضرند به راحتی به کسی که هیچ نام و نشانی از او ندارند صدها هزار تومان پول بدهند.

  • رئیس‌جمهور کشورمان گفت: نمی‌توان آنچنان دروازه‌ها را باز کرد تا هر خرافه‌ای به نام کتاب در اختیار دیگران قرار گیرد یا هر سخن افراطی به نام کتاب،‌ دین یا انقلاب در اختیار جوانان ما قرار گیرد. البته اینچنین هم نمی‌توان سخت‌گیرانه و سوءگرایانه عمل کرد که برای مؤلف و ناشر ما زحمت ایجاد شود.

  • حضرت آیت الله مکارم شیرازی گفتند: چهارشنبه سوری کاری خرافی است و تبدیل به بلایی برای مملکت شده است که مفهوم عاقلانه ای ندارد.

  • ممکن است یک جفت جوراب باشد، یا یک جواهر کوچک؛ اما هر چه که باشد، برخی از افراد از آن به عنوان خرافه یا طلسم شانس استفاده می‌کنند تا به هدف خود برسند. برای نمونه، شما با یک شخصیت ویدئویی یک بازی را به اتمام رسانده‌اید و حال، از آن شخصیت به عنوان طلسم شانس خود یاد می‌کنید. خرافه یا کژباوری اغلب زمانی اتفاق می‌افتد که فرد به میزان بالایی از عدم قطعیت رسیده است.

۱