برخلاف فضای مجازی، هیچگاه روزنامهنگاران حرفهای با این شیوهها وارد پروندههای حوادث نشدهاند. به عنوان مثال پروندههایی همچون «خفاش شب» که با پیگیریهای رسانهای به نتیجه رسید، هیچگاه به سراغ انتشار تصاویر خشن و روایتهای خشونت آمیز نرفت.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۲۷ مطلب
برخلاف فضای مجازی، هیچگاه روزنامهنگاران حرفهای با این شیوهها وارد پروندههای حوادث نشدهاند. به عنوان مثال پروندههایی همچون «خفاش شب» که با پیگیریهای رسانهای به نتیجه رسید، هیچگاه به سراغ انتشار تصاویر خشن و روایتهای خشونت آمیز نرفت.
«ناظم مدرسه معین نیز از اولیای تعدادی از دانشآموزان به اتهام ایراد ضرب و توهین در هنگام دستگیری شکایت کرده که این شکایت نیز در دستور کار دادسرا قرار گرفته است».
پدر سنگدل مرندی که پس از ضرب و جرح فرزند خردسالش و انتشار تصاویر وی در فضای مجازی، متواری شده بود، در مخفیگاهش در تهران دستگیر شد.
فردی که برای پدرش مواد مخدر میخرد، چند بار او را مورد تجاوز قرار داده و حتی کتکش هم زده است. این موضوع با پدر لیدا در میان گذاشته شد. او به طور کامل اظهار بیاطلاعی کرد و گفت: از وقتی مادر لیدا از من جدا شد، لیدا با من زندگی میکند؛ من ساعتهای طولانی در خانه نیستم، اما مدام با دخترم در ارتباط هستم؛ شخصی که لیدا درباره او گفته است سیامک نام دارد و از آنجا که من به مواد اعتیاد دارم برایم مواد تهیه میکند و به خانه من رفتوآمد دارد.
مادر آلمانی که با همدستی نامزد جدیدش پسر ۹ ساله خود را بارها مورد آزار قرار داده و به یک مشتری پدوفیلیا به صورت آنلاین فروخته بود دستگیر و دادگاهی شد.
برای خرید ترقه سوار مترو شدم. تعدادی ترقه خریدم و دوباره سوار مترو شدم تا به خانه برگردم. در راه بازگشت دو نفر از دستفروشان مترو به من گفتند که میتوانند انواع و اقسام ترقه را با قیمتهای ارزان به من بدهند. من هم گولشان را خوردم و همراهشان رفتم، اما آنها مرا به خانهای برده و مورد آزار و اذیت قرار دادند.
ساعت ۲۰:۳۰ در حال بازگشت از باشگاه به خانه بودم که یکی از بچه محلها به نام بهزاد که مقابل در منزلشان ایستاده بود مرا صدا کرد، به او نزدیک شدم تا ببینم چه کاری دارد که ناگهان دستم را گرفت و مرا با زور وتهدید به داخل خانه شان در طبقه دوم ساختمان برد. بهزاد در خانه شان را قفل کرد و با تهدید مرا مورد آزار و اذیت قرار داد.
حوادث دلخراش اخیر نه تنها روح جامعه ایرانی را خدشه دار کرد بلکه این خطر جدی را به دنبال دارد که احساس امنیت و اعتماد عمومی را به عنوان یکی از مهمترین مولفههای «سرمایه اجتماعی» تضعیف کند.
«بچهها را به بهانه اینکه در قسمت سرپوشیده کانال آب در شرق تهران یک تولهسگ نگهداری میکنم به آنجا میبردم و مورد آزار قرار میدادم. البته من چند بار هم با ماشین مادرم که ۲۰۶ است بچهها را به آن کانال آب بردم». پلیس با توجه به دامنه جرائم متهم از مردم خواست درصورتیکه از سوی این جوان مورد آسیب قرار گرفتنهاند شکایت خود را مطرح کنند.
در این پرونده پدری که بههمراه کودک ۱۱ سالهاش به دادسرا مراجعه کرده بود، مدعی شد دو مرد افغانستانی پسرش را مورد آزار جنسی قرار دادهاند؛ او گفت: این دو مرد پسرم را ربودهاند و از آنجایی که او کودک است و قدرت دفاع ندارد، او را مورد آزار جنسی قرار دادند.