ترنج

در مورد

مشکلات ازدواج

در فرارو بیشتر بخوانید

۱۱ مطلب

  • خانم دکتر جوان در حالی که اشک می‌ریخت، گفت: ۹ سال پیش زندگی مشترک را با همسرم شروع کردم و یک سال بعد تصمیم گرفتم بچه‌دار شوم. اکنون صاحب یک دختر ۷ ساله هستم، اما هیچ لذتی از زندگی‌ام نبرده‌ام، چراکه شوهرم سال‌ها است به بیماری دوقطبی دچار است و همیشه به هر بهانه‌ای مرا به باد کتک می‌گیرد.

  • میلاد من‌من‌کنان گفت پروانه راست می‌گوید اوایل زندگی مشترکمان همه چیز خوب بود، من به عشق بچگی‌ام رسیده بودم و این برایم معجزه خدا بود، اما بعد کم کم همه چیز سرد شد و الان فکر کنم پنج ماه است که همه‌چیز در خانه ما یخ زده است. قبلش با هم دعوا می‌کردیم، بحث می‌کردیم و مشکلی اگر بود با گفتگو و کوتاه‌آمدن من یا پروانه مسئله را حل می‌کردیم.

  • مقصر اصلی دولت است. می‌توان گفت رسانه‌ها هم در این قضیه نقش داشته اند و مثلا ازدواج سفید را تبلیغ کرده اند، اما قبلا هم این تبلیغات وجود داشت. همه می‌دانستند در کشور‌های دیگر دختر پسر‌ها چطور زندگی می‌کنند، اما باز در کشور ما ازدواج معنی داشت.

  • وقتی متوجه ارتباطات نامتعارف تلفنی همسرم با آن مرد به ظاهر خیر شدم که او به راحتی به منزل ما رفت و آمد می‌کرد و همسرم نیز به بهانه‌های مختلف مرا به بیرون از منزل می‌فرستاد وقتی فرزندانم از روابط سخیف و زشت آن مرد با همسرم برایم سخن گفتند دیگر نتوانستم موضوع را تحمل کنم تا این که وقتی آن مرد به منزلمان آمده بود به بهانه خروج از منزل در گوشه‌ای پنهان شدم تا این که آن چه را نباید می‌دیدم با گوش هایم شنیدم، ولی آن زمان فرزندانم در خانه بودند و ...

  • «به خاطر بی‌توجهی‌های شوهرم من به آن مرد دل بستم و زمانی که یونس وارد زندگی‌ام شد رابطه‌ام با شوهرم به‌شدت سرد شد، اما از آنجایی که بچه داشتم، نمی‌توانستم از او جدا شوم. رابطه پنهانی ما ادامه داشت تا اینکه شوهرم متوجه شد و درگیری شدیدی بین ما درگرفت...»

  • او هم جثه‌اش کوچک‌تر از یک دختر ۸ ساله است. چشمانم را می‌بندم و در لباس عروسی تصورش می‌کنم؛ چه تصویر ترسناکی. سهیلا در کنار دامادی ۱۱ ساله. لابد این تصویر همان قدر خودش را هم ترسانده. می‌گویند وقتی از بچه‌ها این خبر را شنیده، کابوسی جز آن نداشته و مدام خواب آشفته می‌دیده و خودش را می‌زده.

  • «خیلی راحت گفت: من خودم پیشنهاد او را قبول کرده‌ام و دخترانی مانند من در این شهر زیادند، بااین حرف‌ها خواستم به این رابطه پنهانی پایان بدهم که کارم به بیمارستان کشید که تازه فهمیدم باردار شده‌ام. اکنون در حالی اردوان حاضر نیست تکلیف مرا مشخص کند که اگر پدر و مادرم ازاین موضوع بویی ببرند حادثه‌ای تلخ‌تر رخ خواهد داد»

  • ۱۷ ساله بودم که «ساعد» به خواستگاری ام آمد. او ۲۰ سال از من بزرگ‌تر بود و از همسر قبلی اش دو فرزند داشت، ولی من هیچ علاقه‌ای به او نداشتم با این وجود پدرم با دریافت مقداری پول به عنوان شیر بها مرا پای سفره عقد نشاند. اگر چه چند روز قبل از برگزاری مراسم عقدکنان پدر و مادرم را تهدید کردم دست به خودکشی می‌زنم، اما آن‌ها توجهی نکردند و در نهایت من مجبور شدم زندگی مشترکم را با ساعد آغاز کنم.

  • مشکلات موجودی که در زمینه ازدواج بر سر راه جوانان وجود دارد باعث شده تا اگر فردی بخواهد در سن دلخواه خود ازدواج کند توان مالی مطلوبی نداشته باشد. از طرفی دیگر باتوجه به عرف ازدواج که مردان باید با دختران کوچکتر از خود ازدواج کنند مثلاً اگر دختری با سن ۴۰ سال قصد ازدواج داشته باشد احتمال اینکه بتواند شوهر مناسبی از نظر سنی را انتخاب کند بسیار کم است، اما اگر این دختران توان اقتصادی مطلوبی داشته باشند مردانی با توان اقتصادی ناکافی جذب آن‌ها خواهند شد و این مسئله یکی از عوامل تاثیر گذار در این…

  • آمارها از بالارفتن مداوم سن ازدواج در جامعه خبر می‌دهند. علی ربیعی (وزیر کار و راه) ضمن ابراز نگرانی درباره افزایش سن ازدواج در جامعه، به افزایش آمار زنان مجرد تاکید کرده است. این اولین‌بار نیست که مسئولین و آمارها از افزایش تجرد ناخواسته زنان سخن می‌گویند. پیش از این نیز بارها درباره این موضوع سخن گفته شده است. گذشته از آمارها و ارقام و هشدارها نسبت به تبعات اجتماعی این موضوع، چه عواملی را باید در تجرد ناخواسته زنان سهیم بدانیم؟