مانی که من شکایت کردم، نمیدانستم کاری که متهم با من کرد، آدمربایی است. او من را سوار ماشین کرد و بعد درها را قفل و حرکت کرد. در راه برای اینکه بتوانم فرار کنم، تلاش کردم؛ اما موفق نشدم. متهم من را به سمت جاجرود برد و در آنجا من را آزار و اذیت کرد، بعد رهایم کرد. من خودم را به خانه رساندم و چند روزی حالم خیلی بد بود و اصلا نمیتوانستم خودم را کنترل کنم. مدام گریه میکردم