ترنج

در مورد

کارکنان

در فرارو بیشتر بخوانید

۹۸ مطلب

  • شرکت‌های موفق و پیشرو، شرکت‌هایی هستند که ارزش کمک به‌کارکنان خود برای رشد و ارتقای ذهنیت و آموخته‌های آن‌ها را به خوبی درک کرده‌اند. در برخی موارد، برنامه‌های آموزش رسمی و کاملی مانند برنامه آموزش مشهور شرکت جنرال الکتریک، کروتون یا برنامه گشایش ذهنی در آمازون، به مرحله اجرا درآمده است که نقش بسزایی در ارتقای ذهنی و افزایش یادگیری‌های کارکنان ایفا کرده است.

  • اکثر نظریه‌های مدیریتی میزانِ دانشِ انباشته را مهم‌ترین داراییِ شرکت‌ها می‌دانند. اما یافته‌های پژوهشی جدید نشان می‌دهد که مهم‌ترین عاملِ پیش‌بُردِ کار‌ها در بزرگ‌ترین شرکت‌های جهان چیز دیگری است: حماقتِ جمعی. در این روند افرادِ باهوش به سرعت در می‌یابند که هوشمندانه‌ترین کارْ احمق بودن است. آن‌هایی هم که مدام با پیشنهاد‌های نوآورانه به استفاده از هوششان اصرار بورزند کنار گذاشته می‌شوند. خساراتِ چنین سیستمی چه خواهد بود؟

  • ابزاری که مدیران می‌توانند مورد استفاده قرار دهند تا نظم و ترتیب جدید در محیط کار ایجاد کنند، در نظر گرفتن شخصیت‌های مختلف است که بعد از این پاندمی شکل گرفته‌اند.

  • مدیرکل حفاظت و اطلاعات سازمان ثبت اسناد و املاک از دستگیری کارکنان متخلف شامل دلال، کارچاق‌کن، وکلا و سردفتران فاقد صلاحیت خبر داد.

  • دورهمی‌های دوستانه و غیررسمی کارکنان در محیطی بیرون از سازمان می‌تواند به میزان شگفت‌انگیزی بر تقویت جنبه انسانی و معنادار کار کمک کند و روابط کاری بین کارکنان و مدیران و بین خود کارکنان سازمان را از حالت صرفا دیتامحور و خشک و رسمی جدا کرده و معنا و داستان را وارد این روابط کند.

  • یک نظرسنجی در موسسه گالوپ نشان می‌دهد که فقط ۲۹ درصد جوانان نسل هزاره- که از سال ۲۰۱۵ بیشترین تعداد نیروی کار را تشکیل داده‌اند- به شغل خود تعهد دارند و حدود سه چهارم آنها، تعهد چندانی ندارند یا حتی بدتر، نظر منفی دارند.

  • سقف افزایش حقوق کارکنان دولت در سال آینده مشخص شد. با پیش بینی های صورت گرفته در لایحه بودجه سال آینده با افزایش ۲۵ درصدی حقوق کارکنان و بازنشسته ها حداقل دریافتی آنها به سه میلیون و ۵۰۰ هزار تومان خواهد رسید.

  • رئیس مرکز حفاظت و اطلاعات قوه قضاییه از بازداشت ۱۲ نفر از کارکنان قوه قضاییه به اتهام گرفتن رشوه خبر داد.

  • رهبران سازمانی که مورد اعتماد ذی‌نفعان خود قرار می‌گیرند، به نوعی احساس مسوولیت می‌رسند که باعث می‌شود نیاز‌های هر یک از این ذی‌نفعان را در نظر بگیرند. این کار نیازمند آن است که بفهمیم برای ذی‌نفعان مختلف، چه چیزی اهمیت دارد و به جای اینکه تلاش کنیم خودمان را جای آن‌ها بگذاریم، همراه آن‌ها قدم برداریم.

  • پدیده‌ای داریم به نام «سندرم عقل کل». رهبران سازمان‌ها فکر می‌کنند باید همه چیز را بدانند و نباید نیاز یا سوالی داشته باشند. اما این محدودکننده است. رهبران هم باید سوال کنند. من یک وظیفه جدید برای رهبر‌های سازمانی پیشنهاد کردم: «کمک‌خواهی». اگر آن‌ها در این زمینه پیشگام باشند، بقیه هم الگوبرداری می‌کنند.