ترنج

در مورد

اعتیاد به مواد مخدر

در فرارو بیشتر بخوانید

۵۴ مطلب

  • روایت عجیب اردشیر رستمی از ۵ سال گرفتار شدن در دام اعتیاد در اواخر دهه هفتاد در گفتگو با علی ضیا در برنامه «باضیا» / آن لحظه باعث شد اعتیادم را ترک کنم…

  • مرکز نگهداری، درمان و کاهش آسیب‌های اجتماعی سروش در حاشیه شهرستان ری، یکی از معتبرترین مراکز بازپروری است که پروسه درمان معتادان (سم زدایی، حرفه آموزی و…) در آن برابر آخرین استاندارد‌ها پیگیری می‌شود. در این مرکز به معتادان بازپروری شده حرفه‌های مختلف نیز آموزش داده می‌شود.

  • سحر قریشی گفت که اعتیاد به مواد مخدر باعث شده که ۳ بار اوردوز کند.

  • کراسه گوئرگوئیف، دونده ماراتن بلغاری، خود را به مدت ۱۵ روز در یک جعبه شیشه‌ای در پارکی در صوفیه حبس کرد تا برای «مبارزه با اعتیاد جوانان» کمک جمع آوری کند. او که یک سخنران انگیزشی و دونده ماراتن حرفه‌ای است گفت «می‌خواهم نشان دهم وقتی کسی را در جعبه قرار می‌دهید چقدر از نظر روانی تغییر می‌کند.» وجوه جمع آوری شده برای پروژه‌های مختلف برای پیشگیری از اعتیاد افراد زیر ۱۸ سال از جمله مواد مخدر، الکل و رسانه‌های دیجیتال استفاده خواهد شد. در این چالش، گوئرگوئیف، به جز تخت و تردمیل به وسیله دیگری…

  • کار به جایی رسید که دو دختر ۱۲ و ۹ ساله ام را با خودش به بیرون از منزل می‌برد و آن‌ها را مجبور می‌کرد در سر چهارراه‌ها از رانندگان پشت چراغ قرمز گدایی کنند.

  • در افکارم فقط «مواد مخدر» حک شده بود و من به چیز دیگری فکر نمی‌کردم. هر چیزی که دم دستم قرار می‌گرفت سرقت می‌کردم تا برای یک وعده هم که شده مواد بخرم و از خماری نجات یابم.

  • سال قبل به خواستگاری جوانی پاسخ مثبت دادم که بسیار رفیق باز بود به همین دلیل هم خیلی زود به مواد مخدر آلوده شد و من در حالی از او طلاق گرفتم که دخترم در کلاس سوم دبستان تحصیل می‌کرد. آن زمان در تربت جام ساکن بودیم و من به ناچار بعد از جدایی از همسرم دست دخترم را گرفتم و به مشهد آمدم چرا که عاطفه مادری اجازه نمی‌داد سرپرستی جگرگوشه ام را به مردی معتاد و بی مسئولیت بسپارم خلاصه من برای تامین مخارج زندگی در یک رستوران مشغول کار شدم

  • نوجوان ۱۶ ساله‌ گفت: با جوانی آشنا شدم که خودروی سواری داشت و گاهی مرا نیز سوار خودرو می‌کرد تا با هم دوری بزنیم، ولی درباره ۲۶ بسته هروئین که از من کشف شده است هیچ اطلاعی ندارم! من آن‌ها را از لابه لای آجر‌های یک دیوار در بولوار توس پیدا کردم و بعد هم توسط ماموران پلیس دستگیر شدم.

  • زن سابقه‌دار گفت: من وقتی ۱۳ساله بودم شوهر کردم، در واقع شوهرم دادند. پدرم فقیر بود و با اولین خواستگار من را شوهر داد. شوهرم اعتیاد داشت و من از روز اول زندگی بدبختی داشتم. شوهرم من را دوست نداشت و کتکم می‌زد. من را فقط برای برطرف کردن نیازهایش می‌خواست. من دو بار باردار شدم و هر بار که باردار شدم هم دختر به دنیا آوردم. آخر سر هم شوهرم من را طلاق داد.

  • زینت که از درون زیرزمین منزل صدای زن برادرش را شنیده و به ماجرا پی برده بود پنجره زیر زمین را گشود و با چهره‌ای غضب آلود گفت: ۱۳ سال بیشتر نداشتم که به پای این مرد بی مسئولیت سوختم و مدام باردار شدم، اما فرزندانم نابینا بودند چرا که او حتی هزینه آزمایش‌های پزشکی یا حتی مخارج درمان را نمی‌پرداخت به همین دلیل من هم نمی‌توانستم به پزشک مراجعه کنم تا این که سه فرزند نابینا به دنیا آوردم، اما این مرد بی خاصیت مرا به دام مواد افیونی انداخت تا او و فرزندان معلولم را رها نکنم.