ناگهان یک دختر و پسر جوان به من نزدیک شدند و با تهدید چاقو به زور مرا سوار خودروشان کردند بعد از ساعتی مرا به خارج شهر بردند و کتکم زدند. مدام تهدیدم میکردند که اگر با امیر ازدواج کنم مرا میکشند.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۵۳ مطلب
ناگهان یک دختر و پسر جوان به من نزدیک شدند و با تهدید چاقو به زور مرا سوار خودروشان کردند بعد از ساعتی مرا به خارج شهر بردند و کتکم زدند. مدام تهدیدم میکردند که اگر با امیر ازدواج کنم مرا میکشند.
مرد بعد از اینکه همسرش تقاضای طلاق داد و از او جدا شد، برای بازگرداندن وی به زندگی مشترک تلاش کرد و وقتی کوششهایش به ثمر نرسید، به فکر انتقام افتاد.
متهم در ابتدا منکر جرمش شده بود که پس از روبهروشدن با مستندات ادله دیجیتال جرم، چارهای جز اعتراف نداشت و در اظهارات خود عنوان کرد بله قبول دارم من به علت دوستی صمیمی که با این دختر داشتم از کلیه اطلاعات شخصی او باخبر بودم و زمانی که با یکدیگر به مشکل برخوردیم اقدام به گذاشتن اطلاعات شخصیاش در فضای مجازی کردم.
پسری در یک سال گذشته خواستگار و نامزد وی بود، اما سرانجام به علت مشکلات اخلاقی، رفتاری و شغل نامناسب پسر جوان، به او جواب رد داد و پاسخگوی تلفنهای مکرر خواستگار نبود تا اینکه پسر جوان به واسطه واتسآپ و ارسال پیامهای عاطفی و سپس پیامهای تهدیدآمیز سعی کرد نظر دختر را برای ازدواج تغییر دهد.
متهم بعد از مشاهده مستندات موجود لب به اعتراف گشود و اعلام کرد با توجه به اختلافات خانوادگی پیشآمده درصدد انتقامجویی برآمده و با ارسال پیامهای تهدیدآمیزی در شبکه اجتماعی واتساپ اقدام به ایجاد مزاحمت برای داماد خود کرده است.
فردی که به علت اختلاف با همسایهاش ۷ رأس گاو او را با قمه مجروح کرده بود دستگیر و به مراجع قضایی معرفی شد.
بهدلیل اختلافاتی که با زنم داشتم، از او کینه به دل گرفتم و میخواستم انتقامگیری کنم به همین دلیل با دردستگرفتن پیج او در شبکه اجتماعی اینستاگرام عکسهای خصوصی زنم را به همراه مطالبی زشت منتشر کردم تا آبرویش را ببرم.
۶ مرد به خاطر تجاوز وحشیانه یک مرد متاهل به خواهر ۲۰ ساله شان دست به انتقام هولناکی زدند.
متهم در تحقیقات ابتدا منکر هرگونه جرمی شد، اما در نهایت با مشاهده ادله و مستندات، ضمن اعتراف به انجام عمل مجرمانه خود، انگیزهاش را انتقامجویی به علت اختلافات شخصی با همسایه خود عنوان کرد.
از طریق فضای مجازی با سعید آشنا شدم. درنهایت چندین جلسه نیز با همدیگر ملاقات داشتیم و بالاخره سعید از من درخواست ازدواج کرد. سعید مدعی بود که مجرد است، برای کارکردن به تهران آمده و کسی را در تهران ندارد، اما زمانی که موضوع را با اعضای خانواده خود در میان گذاشتم، برادرم با تحقیقاتی که به واسطه تعدادی از دوستانش انجام داد، متوجه شد همه اظهارات سعید دروغ است. پس از آن ارتباط و تماسهای خودم را با سعید قطع کردم و دیگر از او هیچ اطلاعی نداشتم تا اینکه ماجرای حمله به برادرم و تهدید اعضای خانوادهاش…