شاید کسی بگوید من میروم، ولی شهروندان دیگر هستند، و یا اینکه از دست منِ تنها کار بسیار اندک و بلکه ناچیزی برمی آید؛ که در استعارهی والد و فرزند میتوان گفت که راست است ما یکی از میلیونها فرزند ایران هستیم، و سهم ما یک در چند میلیون میشود، ولی آیا چیزی که ما را نسبت به ایران دارای وظیفه میکند یعنی شهروندی ایران، – اگر بپذیریم که چنین وظیفهای وجود دارد – با فراوان بودن شهروندان، از میان میرود؟