ترنج

در مورد

من و سانسورچی

در فرارو بیشتر بخوانید

۳ مطلب

  • «سرساعت رسیدم ساختمون شبکه ۲. حراست بانوان جلوم رو گرفت که پالتوت کوتاهه. تا زیر زانوم بود. برق ناخن هم داشتم. گفتن نمیشه بری. گفتم من اینجا کار نمیکنم، مهمونم. خیر. نمیشه. از طرف برنامه یکی اومد دنبالم. اصرار و التماس که میشه تا خونه بری مقنعه سر کنی؟ متاسفانه بچه بودم، گفتم چشم، تا خونه رفتم و برگشتم. راهم دادن».

  • «بعد از چند قسمت یهو با عصبانیت اومدن که این دیگه چیه؟ توى سریال کمدى تلویزیون جمهورى اسلامى هر شب عکس رضاشاه نشون میدید؟ گفتیم خودتون گفتین. گفتن بیخود. ورش دارید. گفتیم چشم. ورش داشتیم».

  • بعد از اتمام فیلمبرداری اون سریال بنده گوش هارو سپردم به تیغ جراحی که بلکه بخشی از صُوَرِ قبیحه کم شود و خدارو شکر شد و در کار‌های بعدی فقط به استفاده از باندِ کشی برای حذفِ زن بودنم پرداختم. البته هیچوقت جواب این دو سوال را هم نفهمیدم چرا نباید تصویر از بالارفتن از پله‌های خانم‌ها گرفته شود و دو، تکیه دادن به دیوار در هنگام ایفای نقش کجاش اروتیکه؟!

۱