غفوریان گفت: یک صحنهای داشتیم که باید از یک سمت خیابان رد میشدیم و من به همراه حسین یاری و ایمان صفا باید از ماشین پیاده میشدیم و به آن طرف خیابان میرفتیم. این صحنه باید چندین بار تکرار میشد که واقعاً هم کار سختی نبود فقط باید عرض خیابان را یک بار میرفتیم و بر میگشتیم و من هر بار به ماشین میرسیدم واقعا حس میکردم در حال مردن هستم، انگار ساعتها دویده بودم، نفس تنگی عجیبی داشتم.