همزمان با گفتن «ایناهاش»، سینهاش را صاف کرد و خودش را بالا کشید، طوری که افادهاش به رئیس بودن بیاید. کلمه کم نمیآورد برای توصیف شرایط کاریاش که انگار خیلی از آن راضی بود. سخت بود حرفهایش را با آب و تابی که میداد بشنوی و خندهات را قورت بدهی. طوری از قدرت تکنولوژی اسنپ حرف میزد که انگار عدهای آپولو هوا کردهاند و هیچکسی جز او از این قضیه خبر ندارد.