"اندک اندک جمعِ مستان میرسند... " چشم به در دوختهام و ناگاه از جا کنده میشوم که: "شمس و قمرم آمد... وان کانِ زرم آمد" و وجودِ همگان بر دفِ کفهایشان، کوبیده میشود؛ و بدینسان "استاد دکتر محمّدعلی موحد" قدم به تالار میگذارد.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۱ مطلب
"اندک اندک جمعِ مستان میرسند... " چشم به در دوختهام و ناگاه از جا کنده میشوم که: "شمس و قمرم آمد... وان کانِ زرم آمد" و وجودِ همگان بر دفِ کفهایشان، کوبیده میشود؛ و بدینسان "استاد دکتر محمّدعلی موحد" قدم به تالار میگذارد.