سهشنبه، هشتم اسفند ماه سال گذشته بود که این ماجرا رخ داد. فاطمه همراه با همکلاسیهایش مشغول آمادهکردن کلاس برای مراسمی بود. او یکی از دانشآموزان فعال مدرسه بود. آنها میخواستند که میخی به دیوار بزنند و تابلویی را به آن آویزان کنند؛ اما سر چکش از دستهاش جدا شد، فاطمه روی زمین نشست تا آن را درست کند، میخی برداشت تا با آن سر چکش را به دسته متصل کند؛ چیزی شبیه به سنگ از زمین برداشت تا با کمک آن میخ را در چکش محکم کند، اما همین که نخستین ضربه را به میخ زد، انفجار رخ داد.