ترنج

در مورد

علی حکمت

در فرارو بیشتر بخوانید

۲ مطلب

  • ساعت از ۲ بامداد گذشته و آقای روزنامه‌نگار در خواب بود که صدای نگهبان را شنید. او از حکمت می‌خواست در را باز کند. سابقه نداشت که چنین وقتی کارگر که در اتاقش بود به خانه حکمت که در گوشه‌ای از مزرعه قرار داشت بیاید. او نگران شد و در را باز کرد، اما ناگهان چند نفر که چهره‌های‌شان را پوشانده و چاقو، قمه و کلت کمری داشتند وارد شدند.

  • بمب‌گذاری بر‌اساس گفته‌های شاهدان عینی و گواهی دربان ساختمان به این صورت بود: دو نفر موتور‌سوار یک بمب دست‌ساز را آورده بودند تا آن را داخل پارکینگ ساختمان پرت کنند و اگر این بمب داخل پارکینگ می‌افتاد، ساختمان از زیر ریزش می‌کرد و فاجعه‌ای به بار می‌آمد؛ اما به لطف خدا وقتی این‌ها بمب را پرت می‌کنند، بمب به نرده‌های آهنی جلوی فضای سبز می‌خورد و در جوی آب می‌افتد و منفجر می‌شود.

۱