متهم ادامه داد: دوستم به من مشروب تعارف کرد؛ تا آن زمان نخورده بودم. با خودم فکر کردم اگر امتحان کنم چیزی نمیشود و فقط یک تجربه است، اما حالم بد شد. میخواستم از خانه بیرون بروم؛ قبول نکرد و گفت: باز هم مشروب بخور؛ اینطور حالت بهتر میشود. حالم بدتر شد؛ گفتم دیگر نمیخواهم بمانم. میخواستم به خانه بروم و از مادرم کمک بگیرم تا شاید از حالت مستی خارج شوم....